ارتباط ما و قرآن


ارتباط ما و قرآن

آیا آیات قرآن برای ما که در این روزگار و سالها پس از نزول قرآن زندگی میکنیم کاربردی داره؟

بله آیا آیات قرآن برای ما که در این روزگار و سالها پس از نزول قرآن زندگی میکنیم کاربردی داره؟آیا اینجوریه که بخشی از آیات قرآن و سوره های قرآن و برای ماست و باقیش به هر دلیلی نیست؟آیا بخشی از آیات قرآن حاکی از تاریخه؟یعنی فقط داره یک ماجرای تاریخی رو مطرح میکنه و تمام .آیا آیات قرآن حاکی از درسهای تکراریه؟آیا نعوذ بالله در آیات قرآن خداوند در سوره های مختلف یک حرف رو زده ؟ نهایتش اینه که مثلا واژه رو عوض کرده و بعد معما مطرح کرده و گاه ما بفهمیم که این واژه همون واژه ای است که در اون یکی آیه هم مطرح بود پس این دوتا مفهوم همون یکی است.یعنی خداوند اینجا فرموده (مثلا در آیه ی شش سوره ی عادیات)« إِنَّ الْانسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ(6)».مثلا مثل سایر آیات که خداوندگاهی در برخی سوره ها و آیات مطرح کرده که انسانها نسبت به ربشون کفور هستند.آیا خدا باز اینجا این رو تکرار کرده ؟‌

همه ی آیات قرآن، حتما به من یک ربطی داره؛ این باید باورمان باشد، این اصلاح باور، شروع رفتار صحیح در قبال قرآن است، چون اگر این رو اصلاح نکنیم در باورمون قرآن مهجوره است.

ببینید در مجموع اینکه تکلیف ما با آیه های قرآن چیه؟تکلیف ما با سوره های قرآن چیه؟من اصلا بایستی نسبت به سوره های قران آیات قرآن چه باوری داشته باشم؟باور داشته باشم که آیات و سوره های قرآن همگی برای من هم هست؟یا مثلا بگیم که فلان سوره،فلان آیه،فلان فراز از آیات در فلان ماجرایی در صدر اسلام بوده و یک دعوایی بوده و یک بحثی بوده و چندتا آیه هم اومده اونجا و دیگه تمام شد دیگه این برای اونهاست.اون جا یک سوال یه کسی پرسیده بود و یک بحثی پیش اومد و یک جوابی هم در این آیات براش اومد.با ما چه کار داره اصلا؟‌

این سوال و نگاه مهمه.ما باید براش پاسخ داشته باشیم.ما بایستی تکلیفمون رو با این سوال مشخص کنیم.‌

آیا قرآن کتاب معماها است؟آیا قرآن کتاب هدایته؟آیا قرآن کتاب تاریخه؟آیا قرآن کتاب اسطوره هاست؟آیا قرآن کتاب ادبیاتی شیرینه؟یک کتابی است که در اون الفاظ به وجه زیبایی مطرح شدند ما بخونیم و از زیبایی در کنار هم بودن این الفاظ و از همآهنگی این الفاظ و این آیات کیف کنیم؟از تمثیلهای زیبا و از استعاره های زیبا این کتاب لذت ببریم،آیا اینه؟مثلا« وَ الْعَادِيَاتِ ضَبْحًا(1)»بخونیم کیف کنیم،بگیم چقدر قشنگ خدا... وَ الْعَادِيَاتِ ضَبْحًا(1)،بعد پشت سرش بگه«فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا(2)»بخونیم و کیف کنیم.آیا در آیات قرآن و در سوره های قرآن برای ما درس زندگی هست؟آیا ما بایستی برخی از سوره ها رو جدا بکنیم و بذاریم کنار؟آیا بایستی بگیم که سوره ی «کوثر»ربطی به ما نداره؟یه چیزی بوده در صدر اسلام خداوند به رسول الله یه چیزی عطا کرده و از رسول الله هم خواسته در قبالش یه کاری بکنه تموم شد.درسته؟باور ما نسبت به سوره ها و آیا ت قرآن چیه؟این باور ما میتونه ما رو به قرآن نزدیک کنه،رفیق قرآن کنه،یا قرآن رو «مهجور»کنه.یعنی آیا ما باور مهجور بودن قرآن رو داریم؟‌

ما فقط میگیم که (یک کلام شعاری میگیم ها!)قرآن کتاب هدایته.خداوند برنامه ی زندگی در قرآن مطرح کرده.میگیم نه!آقا اینجوری نیست.راست میگی اینجوریه؟اینه همه آیات قرآن اصلا چه ربطی به ما داره؟چه ربطی به ما داره؟برای چی خدا صحبت کرده؟میخواست برنامه بده شفاف از یک تا صد عنوان شروع کنه برنامه های زندگی بگه دیگه.بله،آیات قرآن و سورههای قرآن تمامی از جانب خداست،این خدایی که باورش داریم،گفته که فلانی!(به همه گفته)فلانی!هر بخشی از این آیات قرآن اگر برات گفته شد خوب گوش کن.اگر خوب گوش کنی شاید مشمول رحمت هم بشی،در آیات قرآن تدبر کن،در آیا ت قرآن تفکر کن.و فرموده که همه ی آیات قرآن برای شما هدایته.و از اینجور بحثها.‌

پس آدم به این نتیجه میرسه،که آیات قرآن(همه ی آیات قرآن)حتما به من یک ربطی داره.نمیشه بی ربط باشه.و انسان عاقل نتیجه میگیره که از این به بعد بگونه ای با آیات قرآن برخورد کنم که گویی به من مربوطه.بسیای از اوقات نوع برخورد ما با بسیاری از آیات قرآن طوری است که انگار به ما هیج ربطی نداره.‌

ببینید اگر یک کسی،یک بزرگی به شما بگه ؛فلانی!اونجا نشستی اگر این مطلبی که من ده بار قبلا بهت گفتم،خب،پنج بار هم فلانی گفته بود،پنجاه بار هم فلانی عین همون مطلب رو گفته بود،اگر فلان جا نشستی یه کسی اومد این مطلب رو داشت میگفت،سراپا گوش باش.‌

شما میگی حتما این خیلی مهمه،خیلی هم به من ربط داره.خیلی مهم بودنش یک حرفه،به من ربط داشتننش یک حرف دیگه است.ما گاهی اوقات میگیم قرآن ، آیات قرآن خیلی مهمه ولی به ما ربطی نداره.در عمل بگونه ای برخورد میکنیم که انگار به ما ربطی نداره.این اصلاح باور شروع رفتار صحیح در قبال قرآن است،چون اگر این رو اصلاح نکنیم در باورمون قرآن مهجوره است.‌

ما بایستی با قرآن در یک میدان، در یک «بیت» زندگی کنیم.

ما بایستی با قرآن همسایه باشیم،ما بایستی با قرآن هموطن باشیم،ما بایستی با قرآن در یک میدان و یک زمین زندگی کنیم.در یک خانه زندگی کنیم،در یک «بیت»زندگی کنیم.‌

گاهی جوری زنگی میکنیم که قرآن یک شیء سفر کرده است.یک شیء رفته است،هیچ ارتباطی بین ما و او وجود نداره.شما اگر یک همسایه ای داشته باشی،اون همسایه ازکنار شما نقل مکان کنه و بره،بره فرسنگها و کیلومتر ها اونطرف تر ،بره اصلا یک کشور دیگه،بعد از چند روز دیگه عملا شما با او قطع ارتباط شدی،میگی دیگه هیچ ربطی به من نداره رفته دیگه،اون موقع که همسایه بود یک ربطی به من داشت،الان هیچ ربطی به من نداره.‌

ما باید نسبت به قرآن احساس رفاقت کنیم با قرآن،احساس نزدیکی کنیم با قرآن.احساس ارتباط کنیم با قرآن

به طور مثال ببینیم آدم نسبت به امام،نسبت به ولی خودش چه جوری باید رفتار کنه؟مثلا رهبر جامعه،الان داره یه سخنرانی میکنه،میگی(به من چه ربطی داره؟).این رفتار صحیحی نیست.قرآن شدّتش از این خیلی بیشتره ها!صحبت ،کلام(قرآن کلام هم هست).کلامی است که مکتوب شده،و ما توصیه شدیم به اینکه حتما این کلام رو داشته باشید،هرروز بخونیدش،هرکی هم خوند گوش بدید،هیچ فرقی هم بین آیاتش نیست،هرکجاش رو خوند شما گوش بدید.‌

ما باید حسمون رو نسبت به قرآن عوض کنیم،اصلاح کنیم.احساس رفاقت کنیم با قرآن،احساس نزدیکی کنیم با قرآن.احساس ارتباط کنیم با قرآن.(قرآن)شیئی است مرتبط با ما،برای ما،کلامی است مرتبط با ما.‌

به قرآن ایمان داری؟به کتاب رسول الله که بر رسول الله(صلوات الله علیه)نازل شده ایمان داری؟میدونی ایمان یعنی چی؟شروع ایمان اینه که قبول داشته باشی به تو ربط داره،والّا چه ایمانی داری؟‌

ما اگر دنبال اثر از قرآن هستیم، بایستی اول به او ایمان داشت باشیم،و برای ایمان به قرآن بایستی اول باور داشته باشیم که همه ی آیات قرآن به ما ربط داره.

ببینید اگر کسی دنبال استفاده از شیئی باشه،میگه من از یک شیئی میخوام بهره ای ببرم،استفاده ای ببرم،یک اثری ازش ببینم،بایستی چند تا چیز رو باور داشته باشه،یکی اینکه اون شیء توانمندی اون اثر گذاری رو داره،دوم اینکه بین خودش و اون شیء ربطی قائل باشه،بگه اون شیء اصلا آمده که این اثر رو بذاره.اگر کسی باور نداشت بباشه که آب رفع تشنگی میکنه،آب میخوره؟نمیخوره.چون باور داره که آب رفع تشنگی میکنه میره آب میخوره.یه ارتباطی بین آب و تشنگی خودش قائل هست . اون ارتباط رفع تشنگی است،میگه آب ارتباط داره با رفع تشنگی من.‌

ما اگر دنبال اثر از قرآن هستیم،و میخوایم که قرآن در ما،در وجود ما ، در رشد ما و در هدایت ما ، در ولایت ما اثر داشته باشه ،بایستی اول به او ایمان داشت باشیم،و برای ایمان به قرآن بایستی اول باور داشته باشیم که قرآن به ما ربط داره،همه ی آیات قرآن به ما ربط داره.‌

باور این که قرآن و آیات قرآن به ما ربط داره باید تبدیل بشه و اثرش در ما بشه اشتیاق به همه ی آیات قرآن.

باور این که قرآن و آیات قرآن به ما ربط داره باید تبدیل بشه و اثرش در ما بشه اشتیاق به همه ی آیات قرآن.اگر یه کسی قرآن میخونه،بگیم فلانی!تو که این آیات رو حفظی اینقدر شنیدی،بگه؛«ساکت!بذار گوش کنیم،باید بشه اشتیاق به قرآن،اونایی که باور دارن قرآن بهشون ربط داره این آیه ی « وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (204)» براشون اینجوری نیست که دیگه این آیه براشون دستور باشه و یک امری باشه که اینکار را بکنید،اونها براساس اشتیاقشون مشتاق شنیدن آیات قرآن هستند.‌

طرف بیست بار یک آیه رو میخونه،صدمین باره که داره یک آیه رو میشنوه،وقتی برای بار صَدُم میشنوه،چه اتفاقی می افته؟ایمانش زیاد میشه.قلبش جلا پیدا میکنه.نمیگه من صد بار این آیه رو شنیدم،قلبش جلا پیدا میکنه،ایمانش زیاد میشه.بعنوان مثال عرض میکنم،چند بار سوره ی عادیات رو شنیدی؟پای قرائت سوره ی عادیات نشستی؟میگی پنجاه بار،وقتی یک بار دیگه هم میشنوی،اشتیاقت بیشتره.و با شنیدنش ایمانت بیشتر میه،قلبت جلا پیدا میکنه.چرا؟چون اینقدر باور داری،باورت بسیار زیاده به اینکه این حتما به تو ربط داره،کلام خدای بی ربط به تو نیست.آیا باور من و شما اینقدر هست که اگر برای بار صَدُم یک آیه برای ما قرائت بشه ما مشتاقتر باشیم به شنیدنش و توجه کردن به اون و درهای قلبمون رو به سوی اون آیه باز کنیم ولو درجات معنای اون آیه رو هم متوجه نشیم،ندونیم،خیلی هم سر در نیاریم؟یا نه میگیم خب من چند باری این آیات رو شنیدم و خیلی هم که ارتباطی با من نداره دیگه.‌

«قرآن رو چقدر مرتبط به خودمون بدونیم»؟

قرآن به چی،به چه چیزی از ما ارتباط داره،به چه چیزی از ما ربط داره؟ما بایستی باور داشته باشیم که قرآن به هدایت ما مربوطه،قرآن به رشد معنوی ما ربط داره ، قرآن به رشد مادی ما ربط داره،در چه حد این ارتباط رو داشته باشیم؟و باور داشته باشیم؟‌

یه چند روزی هم دوستان در این فضا باشند و بهش فکرکنند،«قرآن رو چقدر مرتبط به خودمون بدونیم»؟چه جایگاه ارتباطی بین خودمون و قرآن قائل باشیم؟‌

آیا شده که ما روزی چند بار دلتنگ قرآن باشیم؟آیا شده همیشه دلتنگ قرآن باشیم؟

رفتار بسیاری از انسانها و ماها با قرآن سخیف است.ما با قرآن بسیار سخیف برخورد میکنیم.برای اینکه رفتارمون رو اصلاح کنیم یک مقداری به این موضوع فکر کنیم که قرآن در چه ابعادی از زندگیمون ارتباط داره؟به چه ابعادی از زندگیمون ارتباط داره؟بعضی ها نیمه شبها و سحرها بیدار میشن و قرآن میخونند،بعضی ها در حالت ایستاده نشسته و خوابیده قران میخونند.این یعنی چی؟اینکه اینهمه اینها به قرآن میپردازند یعنی چی؟اینکه اینهمه خوبان خدا به قرآن میپردازند یعنی چی؟یعنی قرآن خیلی ارتباط داره به شما،خیلی بین خودتون و قرآن و ربط قائل باشید.نصف شب،ساعت سه نصف شب بیدار بشی از خواب و بقرآن بپردازی؟مگه این چیه؟به آیاتی بپردازی که هزاران بار خوندی و شنیدی؟مگه این چیه؟بله،آیا اصلا شده دلمون برای قرآن تنگ شده؟نکنه جزءکسانی باشیم که سالی یکبار دلتنگ قرآن میشیم.آیا شده که ما روزی چند بار دلتنگ قرآن باشیم؟آیا شده همیشه دلتنگ قرآن باشیم؟فلانی!الان از جلسه ی تحقیقی که نسبت بقرآن داشتید بیرون اومدی حست چه جوریه؟دلم برای قرآن تنگ شده.‌

قرآن فضایی است که در اون راهی به سوی الله،راهی در معیت رسول الله انتخاب میشه،راهی در معیت رسول الله پیدا میشه.

اگر میخوایم بریم سراغ قرآن که به محبت خدا میخوایم بریم،بایستی اصلاح منظر کنیم،اصلاح باور کنیم،رفتارهامون رو صحیح کنیم نسبت به قرآن،با حس و حالی در شأن قرآن بریم سراغ قرآن.قرآن باب به سوی اهل بیت(علیهم السلام)است،قرآن هدایت به سوی اهل بیت(علیهم السلام)است،قرآن فضایی است که در اون راهی به سوی الله،راهی در معیت رسول الله انتخاب میشه،راهی در معیت رسول الله پیدا میشه.اگر به دنبال معیت اهل بیت(علیهم السلام)هستیم،رفتار نسبت به قرآن رو اصلاح کنیم.شاید این یکی از نقطه ضعف ها بوده که گاهی شیعیان نسبت به اهل بیت(علیهم السلام)داشتند.از راهش سراغ اهل بیت(علیهم السلام)نمیرن،راهش قرآن است.‌

اشتیاق صحیح نسبت به اهل بیت(علیهم السلام)رو با قرآن شروع کنیم،قرآن به ما یاد میده چه جوری باشیم.

اگر میخوایم شیعه بشیم«یعنی کسی که پیوسته متبع اهل بیت(علیهم السلام)باقی میمونه،کسی پیوسته در حال و هوای اهل بیت(علیهم السلام)هست،کسی که پیوسته مشتاق اهل بیت(علیهم السلام)هست » بیایید این رفتار رو با قرآن شروع کنیم،قرآن صحیح ترین این رفتار رو نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) در ما ایجاد خواهد کرد.اشتیاق صحیح نسبت به اهل بیت(علیهم السلام)رو با قرآن شروع کنیم،قرآن به ما یاد میده چه جوری باشیم.‌

«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ»؛همین قرآن همین کتاب ، همین کلام خدا که مکتوب شده اومده که هدایت کنه به أقوم.‌

أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است