نگاه صحیح به جمع خدایی


بسم الله الرحمن الرحیم توکلت علی الله‌

أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

نگاه صحیح به جمع خدایی

ما جمع مون رو جمع خدایی بدونیم و جمع خدایی رو محصول تلاشهایی بسیار بدونیم؛ «وَ العادِیاتِ ضَبحاً»

ما جمع مون رو جمع خدایی بدونیم. خب حالا که جمع خدایی دونستیم یعنی چی؟ میشه بیشتر در موردش صحبت بشه؟جمع خدایی رو محصول فعل خدا بدونیم، جمع خدایی رو میخواهیم بشناسیم، بدونیم جمع خدایی یعنی چی؟ جمع خدایی رو محصول زحمات بسیار بدونیم، محصول تاختن ها بدونیم.گفته میشه که «وَ العادیاتِ ضَبحاً» ؛ تاختن هایی با نفس نفس زدن. خب این محصولش کجاست؟ محصولش رو در جمع خدایی بدونیم، «وَ العادِیاتِ ضَبحاً» چرا؟ برای اینکه « وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمِیعاً » اتفاق بیفته.«وَ العادِیاتِ ضَبحاً» چرا؟ برای اینکه « وَ لا تَفَرَّ قُوا» نباشه. «وَ العادِیاتِ ضَبحاً» چرا؟ برای اینکه شیعیان و مومنین ،برای اینکه محبین اهل بیت (علیهم السلام) وارد خانه بشن، « فی بیوت» قرار بگیرن.پس جمع خدایی رو محصول تلاشهایی بسیار بدونیم. ‌

فلانی ! آیا در زندگی تو اثری از تلاش های امام حسین ( علیه السلام) هست؟ آیا اثری از مجاهدت های امام کاظم( علیه السلام) هست؟ آیا اثری از تلاشها و مجاهدتها و از به نفس نفس افتادن های امام هادی ( علیه السلام) هست؟ شما در پاسخ میفرمایید که بله،اون چه اثری هست؟ اینکه جمعی خدایی هست و من در آن جمع . جمعی که در آن جمع نور خدا هست، جمعی که د رآنجا هدایت هست، جمعی که در آنجا دست خدا هست، جمعی که دست ولایت و هدایت خدا بر سر اون جمع هست. این اثر اون مجاهدت هاست، این محصول اون نفس نفس زدن هاست.( نه اینکه فقط همین هست ها! بلکه این (جمع خدایی)هم محصول اون نفس نفس زدن هاست) .‌

فلانی! اگر باورمون این باشه که جمع خدایی ای هست و من در این جمع خدایی هستم، و باورمون این باشه که این جمع، این جمع خدایی محصول تلاشها و نفس نفس زدن های اهل بیت( علیهم السلام) هست، خب من بایستی دقت کنم به رفتار در جمع، به بودن در جمع، خدای نکرده «مُتِفَرِّق» نشم. در غیر این صورت به اون زحمات بی توجهی کردم.‌

دوستان! همه ی ما بارها و بارها نشانه ها دیدیم، تاییدات دیدیم از اینکه جمع، جمعی خدایی است، خب حالا رفتار صحیح داشته باشیم. شکر در قبال اون زحمات برای اینکه جمع خدایی شکل بگیره، رفتار صحیح هست؛‌

قلبمون برای در کاروان بودن بتپه، یک موجود تافته ی جدا بافته نباشیم

قلبمون برای در کاروان بودن بتپه،یک موجود تافته ی جدا بافته نباشیم، اگر احساس نیاز ، احساس نیاز، احساس نیاز بیشتر به جمع نمیکنید احساس خطر کنید. خدا دست ما رو گرفته ما خیلی هدایت شدیم،ما بارها وبارها با نور هدایت خدا در جمع خدایی آشنا شدیم بهره بردیم، لذت بردیم کیف کردیم، رشد کردیم. اینقدر نشانه دیدیم که میشه گفت ما «آیات خدا رو دیدیم» .‌

اگر کسی خدای نکرده، بره در وادی «تَفَرُّق»، یکی از تبعاتش اینه که، خداوند «حَظّ » معارف رو از قلبش میگیره

خب توجه نکردن به این نشانه ها، رفتار درست نداشتن، تبعات داره. یکی از تبعات میدونید چیه؟ اگر کسی خدای نکرده، بره در وادی «تَفَرُّق» خداوند «حَظّ » معارف رو از قلبش میگیره، لذت ایمان و معارف رو از قلبش میگیره( که إن شا الله اینجوری نباشه) . فقط این نیست که از هدایت ها بهره نمیبره،بلکه « حَظّ» بهره هایی که در گذشته هم برده ازش گرفته میشه، بهره ی گذشته اش هم ازش گرفته میشه.‌

آدم باید رفتار صحیح داشته باشه، اگر نشانه ای نبود، باورمون این شد که نشانه ی هدایت نیست، نور خدا نیست، اشکال نداره، اون موقع تفرق کن،ولی در غیر این صورت چرا « تفرقه» ؟ چراآدم خودش رو غرق جمع خدایی نکنه؟ خب آیا این بی توجهی به نشانه های خدا نیست؟ هر چیزی که ما رو از جمع جدا کنه، منفی است ولو در ظاهری مثبت باشه، هر مشغله، هر فکر، هر اندیشه، هر صفت که ما رو از جمع خدایی دور کنه اون منفی است. این که کسی متفرق بشه یعنی چی؟‌

گامهای در جمع بودن؛ گام اول: باور به این که این جمع و این بچه ها بچه های شهر غریب هستند، گام دوم: در هر صورت و در هر شرایطی محبت با دوستان، گام سوم: احساس استقلال نکردن در موضوعات مختلف، گام چهارم: احساس نیاز داشتن به هدایت از جمع ، به ولایت شدن در جمع .

این می تونه تو ابعاد مختلف باشه . هم در جمع بودن را عرض کنیم و هم تفرقه ، در کنار هم دیگه که این دو تا مطلب بهتر روشن بشه . این که در جمع باشیم چگونه هست ؟ گام اول و قدوم اول اینه : ‌

رحمت با دوستان ، رحمت با جمع ، رحمت با بچه های جمع ، البته این گام اول نیست ، گام اول چیه ؟ باور به این که این بچه ها در معیت هستند ، باور به این که این جمع و این بچه ها بچه های شهر غریب هستند ، باور به این که این ها فرزندان مادر مهربان (سلام الله علیها) هستند . هر کی که هستند ، با هر صفتی که هستند ، با هر ویژگی ای که هستند ، با هر قیافه ای که هستند ؛ این ها بچه های شهر غریب هستند . ‌

قدم دوم ؛ در هر صورت رحمت با این ها . در هر صورت و در هر شرایطی محبت با دوستان . نمیشه با کسی که از بچه های شهر غریب هست با شدت برخورد کرد ، تو صاحب اون ها نیستی ! چون این بچه ها با هر ویژگی ای که هستند چون این ها جمع هستند ، پس رحمت ، پس محبت . ‌

فلانی ! مدام از دوستانت خرده نگیر ، این سازگار با رحمت نیست ، این سازگار با محبت نیست . نه این که به زور در دلت ناراحت باش ، قلبت کدر باشه تظاهر کنی به محبت ، نه ، باورت را اصلاح کن . این دوستان بچه های شهر غریب هستند ، فرزندان مادری مهربان هستند ، هر کی که هستند ، با هر صفتی که هستند ، با هر ویژگی ای که هستند اینند . در قلبت هم کدورت راه نده . نکنه در قلب و دل کدر هستی و فقط تظاهر به محبت کنی ! صاحب بچه ها عالم به قلوب ماست ، به آنچیزی که در قلب ماست بصیرت داره .‌

و در قدم بعدی احساس استقلال نکنیم در موضوعات مختلف . اگه تحقیق معارفی میکنیم احساس استقلال نکنیم ، اگر محبتی بوده ، اگر پیشرفتی بوده ، مثلا در تحقیق معارفی اگر فهمی بوده ، به محبت خدا بواسطه ی جمع هست . اگر در قلب و دلت احساس استقلال کنی خدا فاصله میندازه ، دیگه توفیق نخواهد بود . پس احساس استقلال نکنیم . ‌

و احساس نیاز داشته باشیم ، هر روز نیاز بیشتر . چقدر فکر میکنیم که با ارتفاعات فاصله داریم ، همون قدر احساس نیاز به حضور در جمع داشته باشیم و بهره بردن از نور در جمع . احساس نیاز داشته باشیم به هدایت از جمع ، به ولایت شدن در جمع . ‌

اعتصام ورزیدن یعنی سقوط نکردن ، یعنی در پناه موندن

یک نکته عرض کنم ؛ ‌

خداوند می فرماد که «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا (آل عمران 103)» این را یک بار یک معنا بکنیم ، « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ » اعتصام بورزید به وسیله ی حبل الله . یعنی چی ؟ یک معناش را عرض کنیم ، یعنی سقوط نکنید ، بواسطه ی حبل الله، جوری رفتار کنید که سقوط نکنید ، اعتصام ورزیدن یعنی سقوط نکردن ، یعنی در پناه موندن ، یعنی تا این جا اومدی بالا تا یه ارتفاعی رشد کردی ، حواست باشه بوسیله ی حبل الله جوری رفتار کن که سقوط نکنی . چه جوری بوسیله ی حبل الله ؟ « جَميعاً» ، چه جوری بوسیله ی حبل الله؟ چه جوری به دور حبل الله ؟ چه جوری در قبال حبل الله رفتار کنم که سقوط نکنم ؟ « جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» ، « جَميعاً» ! بصورت جمعی نه متفرق . یعنی اگر کسی به گرد حبل الله باشه ولی جمعی نباشه، در جمع خدایی نباشه احتمال سقوط داره . کسی بگه من خب با قرآن جلو میرم ، احتمال سقوط داره اگر در جمع نباشه . من سعی میکنم با یاد اهل بیت (علیهم السلام) شب و روز زندگی کنم ، چون در جمع نیست احتمال سقوط داره ، احتمال سقوطش زیاد هست . ‌

صلواتی بفرستیم .‌

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است