دوستان با توکل بر خدا عزم کنیم برای تلاش و سعی و بیاییم تو میدان این که مثمر ثمر باشم ، این باید دغدغه ما باشه
دوستان عزم کنیم برای کار کردن ، با توکل بر خدا عزم کنیم برای تلاش ، برای سعی و بیاییم تو میدان این که یک کار مفیدی انجام بدیم ، تو میدان این که مثمر ثمر باشم ، این باید دغدغه باشه ، این باید فرهنگ خودمون باشه . منتظر نباشیم که ؛ برای من یک کاری تعریف میکنند ؟ حالا اگه برای من کاری تعریف کردند من انجام میدم .
از درونمون بجوشه ، از وجودمون بزنه بیرون ،
من اشتیاق دارم که یک کاری انجام بدم .
با هدایتها و با تبیینهایی که برامون مطرح هست و با هماهنگی بپریم در میدان و یک کاری بگیریم دستمون و انجام بدیم . این که با هدایتها و تبیینها و هماهنگی آدم بره یک کاری انجام بده ولو اون کار خیلی هم از درجه ی اهمیت ویژه ای برخوردار نباشه، بهتر از این هست که کاری انجام نده .
دوستان اوقاتمون به بطالت نگذره ، اوقاتمون به سرگرمی و لهو و لعب نگذره .
عرضم این نیست که خود خوری کنیم، یعنی این که تو خودمون همش استرس داشته باشیم ، اصلا این بحثها نه ،
با کیف بیاییم برای عمل کردن .
بریم یک عمل داشته باشیم، اون هم از جنس «احسن ما عملوا» ، بهترین عمل ، با حُسن ترین عمل. با خشوع بیاییم در میدان تلاش برای خدا
همین که دغدغه ی کار در خودمون ایجاد میکنیم ، دغدغه ی سعی و تلاش ، دغدغه ی مفید بودن در خودمون ایجاد میکنیم، از این لذت ببریم و بیاییم تو میدان و یه کاری بَرداریم دستمون . بیاییم توی یکی از پروژه ها نقشی داشته باشیم ، مثلا دوستانی که در معارف کار میکنند بیاند توی یکی از پروژه های معارفی، یک گوشه ای را بردارند و انجام بِدَن . دغدغه داشته باشیم و فرهنگمون هم این جوری نشه که خدایی نکرده خب آخیش خیالم راحت شد من بالاخره یک کاری دستم هست . اگه این جوری بشه این خدایی نکرده باعث سکون میشه ، باعث رکود میشه .
بریم یک عمل داشته باشیم، اون هم از جنس «احسن ما عملوا» ، بهترین عمل ، با حُسن ترین عمل .یه موقعی خدایی نکرده این جوری فکر نکنیم که من کجا و کار بزرگ کردن کجا ؟ قبول دارم تو کجا و کار بزرگ کردن کجا! ولی در کار بزرگ، میشه مشارکت داشت و میشه به محبت خدا، با هدایت خدا و عزم و تلاش آرام آرام بزرگ شد .
یه جور رفتار کنیم که خدا از ما تشکر کنه .
با خشوع بیاییم در میدان تلاش برای خدا .تا کی ما از خدا تشکر کنیم ، یه جور رفتار کنیم که خدا از ما تشکر کنه . بزرگترین شاکر خداست ، آیه ی قرآن هست ، خدا شاکره . بیاییم یه جور رفتار کنیم که صفت رفتار شاکر بودن خدا برای ما باشه .
تا الان به این فکر کرده بودیم ؟
من یه جوری رفتار کنم که خدا در قبال من شاکر باشه ، در قبال رفتارهای من شاکر باشه ، «شکور باشه» .
آیا میشه وارد این میدان شد ؟ بله ، با هدایتهای خدا میشه وارد این رفتار شد .
خدا در مقابل کسی که متکبر هست، شاکر نیست . شما الان یه کسی یک محبت به شما بکنه ( این مثال در مورد خدا نیست) ولی یک کسی به شما یه محبتی بکنه ولی متکبرانه این محبت را بکنه شما دست و دلت به تشکر نمیره .
پس بیاییم در میدان سعی برای خدا خاشعانه ، متواضعانه ،
خیلی جالبه ! خداوند کسانی که میاند تو این میدان بهشون توفیق میده و بعد بخاطر توفیقی که پیدا میکنند ازشون تشکر میکنه ، گیر و گورهاشون را رفع میکنه و بر اساس رفع شدن این گیر و گور ها توفیق پیدا میکنند و بعد ازشون تشکر میکنه ، لذا می فرماد که «ان الله غفور شکور» خداوند توفیق میده و با غفرانش باهاشون بر خورد میکنه ، گیر و گورها و چاله و چوله هاشون را پر میکنه توفیق پیدا میکنند و بعد بخاطر توفیقی که پیدا میکنند خدا ازشون تشکر میکنه .
(این در پرانتز یک نکته عرض کنیم ، ما اگر می خواهیم رفتار خدایی داشته باشیم در مقابل دوستانمون ، در مقابل دیگران ، در خانواده این جوری باشیم . ) مثلا به فلانی میگه که این زمینه را که خودم ایجاد کردم تا تو این کار را برای من کردی یا این کار را انجام دادی ، خدا این جوری رفتار میکنه ؟ «ان الله غفور شکور» خدا خودش چاله و چوله ها را پر میکنه، توفیق پیدا کنی که این کار را بکنی و بعد از تو تشکر میکنه . این که می فرماد «شکور» یعنی خلی هم تشکر میکنه .
آیا شده ما در خانواده (خانواده را مثال عرض میکنیم) آیا شده ما در خانواده زمینه ای ایجاد بکنیم ، کمک بکنیم ، گیر و گورها را رفع بکنیم تا فلان عضو خانواده ، همسر در خانواده ، توفیق پیدا کنه و یک رفتاری را انجام بده بعد ازش تشکر کنیم ، خیلی هم تشکر بکنیم . این رفتار خدایی هست .
پس بیاییم توی میدان برای کار ، برای سعی ، برای رفتار ، کار و سعی و رفتاری که مورد شکر قرار بگیره از جانب خدا .
دوستان یک عمر بدویم برای آفرین امام (علیه السلام) ، برای یک احسنت امام (علیه السلام) .
خوش بحال کسایی که یک بار خدا در طول عمرشون بهشون بفرماد ، دستت درد نکنه . این عبارت را مسامحتا عرض میکنم ، می خواهم مفهوم را برسونم . یک بار در طول عمر یک فرد امام (علیه السلام) به عنوان خلیفه ی خدا ، به عنوان ولی خدا یه پیغام برسونه و بگه که فلانی را دیدید بگید که دستش درد نکنه . ببین آدم برای این حرف یک عمر بدوه . خیلی ها میدوند تا امام (علیه السلام) را زیارت کنند برای ملاقات امام (علیه السلام) مدتها شب زنده داری میکشند ، این ور اون ور میرند ، چهل تا سه شنبه فلان مکان میرند ، تلاشهای زیادی میکنند .
آدم بدوه یه جوری رفتار کنه که اگر فلانی توفیق پیدا کرد به زیارت امام (علیه السلام)، امام (علیه السلام) به فلانی ضمن مطالبت دیگه ، به فلانی بفرماد که برو به فلان آدم بگو دستش درد نکنه ، برو به فلان آدم بگه آفرین ، برو به فلان ادم بگو احسنت ، برو به فلانی بگو خسته نباشید .
دوستان یک عمر بدویم برای آفرین امام (علیه السلام) ، برای یک احسنت امام (علیه السلام) .
اگه امام (علیه السلام) به یه کسی بگند احسنت یعنی امضاء ، یعنی اعمال تو احسن ، احسن اعمال ، امضا می کنه ، همه دیگه همون را میبینند . البته ما برای این موضوع بخاطر منیتش ندویم که ما اعمالمون فلان بشه ، این جوری بشیم ، رضایت امام مهم باشه . رضایت خدا مهم باشه .
دوستان ! باید در میدان کار انجام داد ، باید در میدان سعی کرد ، البته ذیل هدایت ، ولی در میدان سعی کرد.
ببینید شما میگید که من میخواهم از خدا راضی بشم ، خدایا این کار را بکن ، این کار را بکن ، این کار را بکن من از تو راضی بشم . درسته ؟ اصلا کی فرد از یکی راضی میشه ؟ موقعی که اون فرد یه رفتار هایی انجام میده ، رفتارهایی برای این فرد ، رضایت خدا پس چجوری هست ؟ خداوند می فرماد که خدا هم از اون ها راضی بشه .
سعی برای خدا ، سعی در میدان خدایی، برامون فرهنگ باشه
بله این برامون فرهنگ بشه ، دغدغه بشه ،
دوباره تاکیدا عرض میکنم ، برامون فرهنگ باشه ، دغدغه باشه ،
سعی برای خدا ، سعی در میدان خدایی .
من امروزم گذشته چقدر برای خدا سعی کردم ؟ من چند سال از عمرم گذشته ، چقدر برای خدا سعی کردم ؟