در همین راستا که عرض شد شما وقتی در سلام نماز هستی، بایستی در حرم باشی،در محضر باشی،که سلام مفهوم پیدا کنه .والّا «السلام علیک ایها النبی...»چه مفهومی داره؟ «السلام علینا...» علینا یعنی همه اون کسانی که دارند نماز اقامه میکنند.از اول تاریخ تا الان .«السلام علیکم...»سلام بر شما اهل بیت.خوب این باید کجا باشه؟باید یه جایی باشه که حرم باشه مفهوم داشته باشه.محضر باشه،یک جایی که در اون همه خوبان حضور داشته باشن.اون کجا بود؟... فرمودید شما: مزار مادر مهربان(سلام الله علیها).
همه حرمهای اهل بیت ع به خاطر نور مادر مهربان س است
بعد عرض شد که خوب اگه بریم حرم امام رضا(علیه السلام) چی؟اگه حرم امام حسین(صلوات الله علیه)باشیم چی؟(جوابش)چی بود؟...اینکه حرم اهل بیت(علیهم السلام)،حرم خوبان،به نور مادر مهربانه.اگه اونجا حرمی هست به نور ایشونه.اگر شما در حرم امام رضا اگرحرمی حس میکنی،این حرم به نور مادر مهربانه.اگه شما به این معرفت رسیدی،اونجا هم مزار مادر مهربانه.خوب اگه شما رفتی حرم امام رضا(ع)،میگی بریم مشهد دنبال چی هستی؟دنبال مزار مادر مهربان،بوی مزار مادر مهربان،نور مادر مهربان. کجاست؟در حرم امام رضا(ع).
بچه های شهر غریب به دنبال جایی هستند که اثری از مادر مهربان س آنجا باشد
این قلق به درد کیا میخوره؟بجه های شهر غریب.همش دنبال این هستن که از کجا بوی مادر مهربان میاد.کجا اثری از ایشون هست.آیا راهری به سمت ایشون هست. دلش تنگ میشه برای مادر مهربان،چه میکنه؟بلند میشه میره مشهد. دلش تنگ میشه برای مادر مهربان،چه میکنه؟بلند میشه میره قم. خوب هر روز که نمیتونه بره قم دلش تنگ میشه برای مادر مهربان بلند میشه میره چها رانبیاء.(یه صلواتی بفرستیم) بله این یه قلقه.قلق برای بچه های شهر غریب.میره چهار انبیاء میاد ازش میپرسی چه خبر؟(میگه):«بویی از مادرمهربان بود».
در سلام نماز از خود بپرسیم؛ من در چه فضایی هستم؟
پس تا الان دو تا تذکر در نماز داریم بعنوان قلق:
1)یکی اینکه وقتی به سلام نماز رسیدی بگی :«من در چه فضایی هستم که سلامم مفهوم داشته باشه؟»روزی 5 بار حداقل این تذکر رو به خودمون میدیم. :«من در چه فضایی هستم که سلامم مفهوم داشته باشه؟»واقعا من کی ام؟اینجا کحاست این جایی که من در این فضا هستم چیه ؟کی هست؟ یه تذکره درسته؟ بالاخره اینقدر این تذکر رو به خودم بدم بدم بدم... تا یه جایی این نفس سرکش رو به زانو در بیارم.یه جایی بشکنمش.این یه تذکر که عرض شده بود خدمت دوستان.
حی علی الصلاه: بر اساس نماز پرواز کن و بیا، راستی به کجا؟
2)یه تذکر دیگم که بازم گفته شده بود و دوستان الان ذکر کردند قبل از شروع نمازه،صدای اذان میآد میگی خوب اذانه وقت نمازه بریم نماز.نه این تذکر کار سازی نیست.نفس ما تذکرش باید خیلی قویتر از این باشه،یه حرف آبدارتر بخوره.این موضوع توی خود اذانه.میگه«حی علی الصلاه» از میت بودن در بیا،بیا بر اساس نماز پرواز کن.بیا بر بال نماز بنشین و پرواز کن.میگی اِه این کجاست که من دعوت به او میشم؟ این چیه که من دارم بهش دعوت میشم.
اذان از جانب خداوند است که دارد اذن می دهد و ما شنونده ایم و همراهی می کنیم
وقتی به شما میگن بیاین از این در بیاین تو اینجا یک سفینه ی فضاییه میخایم سوار شیم بریم در کهکشانها.شما هموجوری که به سمت یه ماشین میری به سمت اینجا نمیری.(میگی):اِه راست میگی اینجا یه سفینست.اینجا ما رو میبره به کهکشانها، ما رو میبره به آسمان.شوخی میکنی،مگه میشه.دیگه حداقلش تعجبه. قبولم نکنی تعجب میکنی.اذان از جانب خداست نه از جانب فرد.باید اینجوری به اذان نگاه کنیم .اذان از جانب موذنه از جانب کسی هست که داره اذن میده.ما شنونده ی اذانیم درسته خودمونم میگیم ،داریم همراهی میکنیم.باور میکنیم این موذنه این کسیه که داره اذن میده این خداست که میگه:«اشهد ان محمد رسول الله»خدا داره میگه.خداوند میفرماید« من شهادت میدم که این پیامبر که محمد رسول خداست،من شهادت میدم که علی ولی خداست»من دارم میگم من که خدای توام من دارم میگم.(میگی:)اِه.میگه حالا ای میت زنده شو.کجا داره میکه،میگه«حی» ای میت زنده شو و پرواز کن. زنده شو و پرواز کن.زنده شو و اوج بگیر.از حالت میت بودن در بیا .مثل مرده ها راه نیا به سمت نماز در بیا از حالت میت بودن و مثل موشک مثل یک باز پرواز کن با شتاب.چه جوری؟«علی الصلاه» بر اساس صلاه. اینم یه تذکر بر نفس باشه قبل از نماز. وقتی میرسیم همیجوری عبور نکنیم داریم اقامه میگیم داریم اذان میگیم قبل از نمازمون میرسیم به «حی علی الصلاه»،(بگیم):بله!.... لقلقه زبان نگیم.«حی علی الصلاه» (بگیم:) بله!خدا داره میگه!میگه مرده نباش،میگه پرواز کن!.باچی؟«علی الصلاه»!برنماز بنشین و پروازکن! اِ !یعنی من با این نمازی که الان میخام واردشم پرواز کنم!میگی نه بابا ولش کن حالا یه چیزی گفت فلانی، ولش کن بگذریم بریم خوندیم خوندیم نماز حالا میریم وارد میشیم دیگه.میریم دنبال کارو بارای خودمون تو نماز......بعد میرسیم به سلام نماز به خودمون تذکر بدیم:من میخام به کی سلام بدم؟اینجا کجاست؟کی هست؟محضر کیه؟«السلام علیک ایها النبی » (با خودت بگواینجا)کجاست؟اینجامحضر کیه؟من اصلا تو محضر کی هستم که به ایشون سلام بدم؟در محضر نفس ،که رسول اله نیست.خوب،بعد اون موقع به خودم میگم:اونجاییکه خدا گفت بر نماز بنشین و پرواز کن بیا به سمت معراج،بیا در حرم،بیا در مزار ...آه نرفتم.ببینم نفس کی کشش داره این دوتا تذکر رو در خودش داشته باشه و به نماز ششم برسه.واقعا آیا نفسی اینقدر با قدرت هست که این دو تا تذکر رو به خودش بده و ده بار این تذکر ها رو به خودش داده باشه و همچنان محکم و استوار راه خودش رو ادامه بده.
(سؤال:اذان از خداست یا موذن؟) جواب:...یعنی خدا گفته برو و اینها رو بگو.و با اذان مردم رو دعوت میکنه.دیگران رو دعوت میکنه.میگه بیاید وقت نمازه.خدا اذن داده به نماز.
حی علی الفلاح؛ یعنی بر اساس آن چیزی که فلاحت کردی زنده شو
(س:حی علی الفلاح یعنی؟) ج:یعنی زنده شو پرواز کن شتاب بگیر بر اساس آنچیزی که فلاحت کردی خودت.اونوقت میای عقب نگاه میکنی.میگی:من چی فلاحت کردم؟
در واقع یک حی وجود دارد و دو حی بعدی در واقع مصداق و ابزار همون حی اول هستند
«حی علی خیر العمل» ،هرسه «حی»است. دوتا «حی»بعدی توضیح این صلاتیه که الان میتونی انجام بدی. دو تا مصداقه دوتا وسیله ی«حی»بعدی ،توضیح همون صلاته این کیفیته همون صلاته.در اصل یه«حی» هست خدا گفته«حی!» از حالت مردگی در بیا پرواز کن بشتاب با عجله بیا بالا.به شما میگن یک لحظه در بازه چقدر اشتیاق داری اگه مرده باشی اگه میت باشی...اگه حی باشی و طالب حیات آخرت باشی،یک لحظه در بازه با تمام هجمه میری از این در وارد شی،درسته؟ خدا میگه :حی،چه جوری ،میگه علی الصلاه. بر نمازت بنشین و بیا.علی الفلاح، حالا میگه نمازت چه جوری میتونه تو رو بیاره؟علی الفلاح.بر اساس آنچیزی که فلاحت کردی.علی خیر العمل،براساس بهترین عملی که انجام دادی.براساس نتیجه یبهترین اعمالت،بر اساس خیر اعمالت.
مفلحون یعنی اونهایی که خوب کاشتن
نماز مغرب شده،از زمان ظهر تا الان چیکردی؟چی کاشتی؟لذا مفلحون که درقرآن هست،یعنی اونایی که خوب کاشتن.یعنی اونایی که یه چیزایی کاشتن که حالاتو قیامت میتونن حالا حسابی برداشت کنن.کشتی که بسیار خوب ثمر داده. گاهی این رو معنا میکنن بمفهوم رستگاری اینم درسته، در این ، رستگاری هست.مفلحون از فائزون هستند.فائزون در اصل نزدیکتر به مفهوم رستگاریه.لذا مفلحون هم از فائزون هستن چون تو قیامت دیگه اینها رستگار شدند با فلاحتی که انجام دادند .ولی یعنی چیکار کردن؟یعنی فلاحت خوبی انجام دادن.خوب من الان تا صبح میخام چی بکارم؟میخام چی بچینم؟الان پشت سر هم من دارم میچینم؟میچینم یک مسیری رو که نماز صبح میخام بر اون سوار شم وپرواز کنم.اونها میخان نماز من رو شکل بدن،امون نماز من قراره منو پرواز بده.چیا قراره نماز منو شکل بده؟فلاحت من.و بهترین نتایج اعمال من.فلاحت من وخیر العمل من.اینا قراره بیان نماز منو شکل بدن،اینا قراره بشن جوهره ی نماز من قراره بیان بشن سوخت نماز من.سوخت این موشک، سوخت این سفینه بعد من سوارش بشم و پرواز کنم.اینم یه تذکره پس دوتا تذکر داریم.ببینم که نفست تا کی دوام میآره.تذکرهایی که خیلی سنگینه.
ما باید وارد نماز شویم
خوب ما بخایم نخایم باید وارد نماز بشیم.چه بخایم چه نخایم باید وارد نماز بشیم.نمیخای؟بالاخره نفست میشکنه بالاخره کوتاه میای.تا کی میتونی این تذکر های سنگین رو تحمل کنی؟هرچقدرم پوست کلفت باشی(کردو لر باشی) دیگه نمیتونی.هرچقدرم که ظرفیت بار داشته باشی باز نمیتونی...
فلاحت ما تا الان پوچ بوده، هر چه هست عنایت و لطف خداست نه فلاحت ما
دوستان:فلاحت ما تا الان پوچ بوده، فلاحت کردن مصداق فلاحت دنیاست.ببینید انسانها میرن گندم میکارن،واقعا چقدر نقش دارن در گندم کاشتن؟هیچی.میرن یه زمین رو شیار باز میکنن شخم میزنن یه سری بذر،که خدا تولیدکرده،میکارن تو زمین،خدا بارون میفرسته،خدا آبش میده،خدا رشدش میده،خدا چند برابر میکنه،آفتاب از خداست،نور از خداست،گرما از خداست...اینا همین وامیستن نگاه میکنن،میچینن میخورن.غیر از اینه؟یعنی نقش یک آدم در این کشتی که انجام داده چقدره؟ خدا داره تو آیات قرآن داره میگه همین رو ببینید و از این درس بگیرید.واقعا فلاحت انسانها همینه.تو اعمالشون هم همینه،تو اعمال خودمون هم نقش ما همینقدره.میریم سر سفره میشینیم،دهانمون رو باز میکنیم مثل یه گنجشک یکی غذا رو میذاره تو دهنمون بعد یه مشتم میزنه روی اون تا غذا بره پایین.غذای بعدی...نقش ما در غذا خوردن همینقدره،هنر کنیم دهانمون رو باز کنیم.به خاطر اینه که واقعا همینطوره محصول خیراتی که انسانها دارن،خیراتی که انسانها بهش رسیدن و محصول شده براشون محصول زحمات خودشون نیست نباید به خودشون نسبت بدهند،بخاطر اینه که خدا میگه اگه خیری پیش شما هست مال منه.شما همین یه کشت گندم رو نگاه کنید،شما حساب کنید یک انسان واقعا چقدر درش نقش داره؟وقتی که همه مجموعه عوامل رو حساب کنید، لیست کن مجموعه عوامل رو که در این گندم تاثیر دارن تا این گندمه بشه خوشه ی گندم و بعد این مقدار هم گندم توش باشه.چه عواملی توش تاثیر دارند؟اینها رو لیست کن و بعد بگو نقش این آدمه چقدره؟ما در اعمال خومون هم همنینقدر نقش داریم.اگه نور خدا نباشه نمیشه.اگه محبت خدا نباشه نمیشه.اگه مادری یک مادر مهربان نباشه نمیشه.بله ما بخایم/نخایم باید وارد نماز بشیم خوب الان شاخک های بچه های شهر غریب تیزتر میشه.
اگر در فضای اقامه نماز بیاییم در سلام نماز به محضر مادر مهربان س می رسیم
(میگن(:آقا،شما یه چیزی گفتی .گفتی خدا یه چیزی قرار داده به اسم نماز،آخر نماز میگی یه قلق ولی درست باشه قلق درست باشه تذکر. ولی من یه برداشت دیگه میکنم ، یعنی اون آدمایی که میان توی این فضا و واقعا بیان تو این فضا بیان در فضای اقامه صلاه،یعنی در محضری هستن که اون سلام نماز مفهوم داره؟ بله .یعنی در محضر مادر مهربان هستن؟ بله .یعنی در مزار مادر مهربان هستن ؟ بله ...آقا من باید برم تو نماز.من باید برم در فضای اقامه نماز.این باید رو کی میگه؟ای باید رو یک بچه آواره ای بنام از بچه های شهر غریب به خودش میگه.لذا دلش برای نماز تنگ میشه.
من منتظر نمازم، یعنی منتظر ورود به مزار مادر مهربان س
لذا به خدا میگه :خدایا کی وقت نماز میشه؟چی میخای از نماز؟من منتظرم،منتظر نماز،چرا؟خوب چراش معلومه دیگه،اینجا بوی مادر مهربان رو داره. من منتظرم وارد مزاری بشم. منتظرم یکی از طرف خدا اذن بده، داد بزنه:«حی علی الصلاه»پرواز کن راه بازه بیا در بازه بیا بر نماز سوار شو و بیاتوی ای مزار.لذا اینجا میبینیم که سید ما رسول الله(ص)،وقتی نزدیکای نماز میشد وسایر اهل بیت(ع) هم همینطور بودند از فرط اشتیاق چهره شون بهم میریخت.اشتیاقه،دیگه توان نداره.سید ما رسول الله وقتی که نزدیک به نماز میشد دیگه نمیتونست همه میدیدند که التهاب داره،دیگه خیلی که نزدیک اذان میشد وقت نماز بود به بلال میگفت « یا بلال ارحنا »،ای بلال ما رو راحت کن.نمیگفت بلال اذان بگو نماز بخونیم نه اصلا ارحنا راحتمون من کن.بله بخایم/نخایم باید وارد این فضا بشیم.نماز حلقه اتصال ما با اهل بیته ، نماز حلقه تصال ما با مادر مهربانه.نماز سفینه پرواز در حریم حرم مادر مهربانه.با نماز ما مدام در این حرم اوج میگیریم بالا میریم. خوشا به حال کسانی که از این حرم برسند به مزار مادر مهربان.
مزار مادر مهربان فضایی است که می توانی مادر مهربان س را زیارت کنی
مزار میدونید یعنی چی؟یعنی زیارت کنند.یعنی جایی که زیارت میکنند.جایی که رودررو می ایستند.جایی که کنار ایشون می ایستند.جایی که فقط یک بو و یک حس نیست.جایی که یک حضور واقعیه.جایی که میتونی نشون بدی، بگی اینه مادر مهربان.خوب مرد میدان هستی؟بریم تونماز؟بریم؟ عزم کنیم برای نماز؟بریم؟آقا روح الله بریم تونماز ؟مرد میدون هستی؟5تا نماز یا 10تا نماز؟آقا صادق بریم؟تجربشو داریم دیگه ؟نه؟بریم؟پس ده تا نماز به سوی بالا. یک صلواتی بفرستیم.پس ان شا الله ده تا نماز به سوی بالا.ده تا نماز به سوی حرم.ده تاد نماز به سوی مزار. ده تا نماز در فضای «حی علی الصلاه».
توسل کنیم، توجه کنیم، التماس کنیم به مادر مهربان س
از توسل استفاده کنیم،از توجه استفاده کنیم.توسل کنیم ،توجه کنیم، بخایم،التماس کنیم به مادر مهربان.حس و حالمون انگار یک دری باز کردن،میگن اینجا ورود به مزار مادر مهربانه، حرم مادر مهربانه،لذا به شما میگن حی علی الصلاه بر نمازت بنشین و بیا تو...من که پام شکسته،من که آوارم، من که یتیمم،لذا به حی علی الصلاه که میرسیم بشکنیم. من که دستم کوتاهه، من چه جوری بیام؟من با چی بیام؟
به یاد دری بزرگ باشیم که مادری از آن عبور کرد و رفت و تو نگاه کردی
لذا وقتی رسیدی به حی علی الصلاه، به یاد یک دری بزرگ و یک مادری که از این در عبور کرد ور فت و تو نگاه کردی. این خاطره از ذهن انسان پاک شدنی نیست.
حی علی الصلاه؛ یعنی از همان در بیا داخل
حالا به این انسان میگن به نماز بایست حی علی الصلاه.بیا از همون در بیا تو با نمازت.
یه صلواتی بفرستیم.
به خداوند و محبت های او اعتماد کنیم
ان شا الله خدا در این ده نماز آینده یک نوری قرار بده،یک حرکتی قرار بده بواسطه ی اون نور،که این جهش و حرکت رو و این حی شدن رو، و این حقایق نماز رو همه حس کنن.به خدا ایمان داشته باشیم ،خدا میتونه.از دست خدا برمیآد،خدا میتونه.خدادو تا باغ در کنار هم یکی رو آباد میکنه و یکی رو ویران.آیه ی قرآنه.دوتا باغ در کنار هم هر دو هم زحمت کشیدن به اندازه هم زحمت کشیدن، خدا یکی رو آباد میکنه و یکی رو ویران، خدا میتونه .به خدا ایمان داشته باشیم،اعتماد کنیم،به محبت خدا اعتماد داشته باشیم ،به سفره ای که بر سرش نشستیم اعتمادکنیم،به محبتهای خدا برسر این سفره اعتماد داشته باشیم،ایمان داشته باشیم.خدا از تئ زمین سنگلاخ ،ویران بیابانی آب در میآره.خدا میتونه.اعتماد به خدا باش.یادتونه!یکی دو ماه پیش خیلی صحبت کردیم گفتیم که اعتماد به خدا باش.اعتماد کنیم. نگیم این نمیشه. نگیم من کی ام؟ نگیم این چیه؟ نگیم این کجا و ما کجا؟نگیم من میتونم،برعکسشم هست،نگیم من میرم.به خدااعتمادکنیم.خدا میتونه خدا نشون داده که میتونه.
چشممون رو از در نیمه باز برنداریم
دست بدعا بر داریم،دست به التماس برداریم برای باران خدا در کویر وجودمون .خدا میتونه.خدا با یک باران در وجود ما میتونه وجود ما رو حی کنه.تا چقدر به این حرفا ایمان داشته باشیم،تا چقدر به این چیزا اعتماد داشته باشیم.چشمون ر و از این در بر نداریم. چشمون رو از این در نیمه باز بر نداریم.دری که مادری ازش رد شده و در رو نبسته، باور کنیم،از در رد شده رفته اما دررو نبسته،گوشه در رو باز گذاشته،گفته شاید یکی بخاد بیاد.باور میکنی؟! وقتی به اون در نگاه کنی اون در نیمه بازه،خوب چرا در نیمه بازه؟چرا در رو نبستن؟ رد شده رفته دررو نیمه باز گذاشته،اگه یکی میخاد بیاد بتونه بیاد،خوب بیا. یعنی اعتماد کنیم در بسته نیست، در بازه.در همیشه برای اونهایی که در شب دفن، حسرت گونه به این در نگاه کردند در همیشه برای اینها بازه برای اینها هیچوقت بسته نیست،اونی که چشمش به این در بود در رو براش نبستن.گفتن در بازه هر وقت خواستی بیا،هر وقت تونستی بیا.خدا روشکر کنیم به خاطر این محبت.خدایا تو محبت کردی تو به منی که آواره هستم و چند قدمی تا این در فاصله دارم محبت نماز رو دادی.بمن میگی بیا سوار بر نماز شو بیا تو بیا بالا.تو بمن محبت کردی خدایا من تورو شکر میکنم.ولی التماس میکنم بگذار سوار بر نماز بشم ،من اعتماد دارم به تو،اگه تو نمیخاستی من با این نماز بیام خوب چرا گفتی با نماز میشه اومد،تو که مهربانی تو نمیخاستی دل منو بسوزونی تو نمیخای دل منو بسوزونی.اگه نمیخاستی که من بیام پس چرا بمن گفتی پس حالا که گفتی یعنی اینکه میخای بیام،من به تو اعتماد دارم.خدا!به ده تا نماز هم نکشه،به دوتا نماز هم نکشه تو اولی ببر.تا نماز چقدر مونده؟میگه چند ساعت، قلبت...،دلش به لرزه میافته.ما که به خدا اعتماد داریم ان شاءالله آماده باشیم، به گوش باشم به هوش باشیم، برای ده تا نماز.خدایی که گوشه ی در باز رو به آدم نشون میده خدایی که میگه با این نماز میتونی بری اونجا ما به ای خدا اعتماد داریم،ده قدم که بیشتر فاصله نداریم چون اگه بده قدم بیشتر باشه آدم نمیفهمه که گوشه ی در بازه.با هر نماز یه قدمم بریم دیگه ده تا نماز رفتیم،قبوله؟(دوستان:اعتماد بسیار مهمه و نقش شیطان هم هست که باید در قبالش تضرع و توسل کرد)ده تا نماز قبلا اعتمادکردیم و بردیم، چی شد؟تضرع کنیم توسل کنیم ،نگاهمون رو بر نداریم از یک در نیمه باز،خیلی مهمه،در نیمه باز همیشه یادمون باشه،در نیمه باز رو فراموش نکنیم.مادری رو که مجبور کردند که از دنیا برو،خوب رفت،رفت از یک دری عبور کرد،خیلی ها صداش کردند نرو،رفت،یعنی چی یعنی قهر کرده،یعنی ما رو تنها گذاشته،یعنی آواره شدیم؟یعنی چی داره میره!نه جدی جدی رفت!از در رفت تو!نکنه دررو ببنده بره،رفت تموم شد...گوشه ی در رو باز گذاشت ،حتی برنگشت یک نگاه کنه؟چرا ؟چون این دنیا ارزش برگشتن و نگاه کردن به این دنیا رو نداره ، ولی گوشه ی در رو باز گذاشت و با این کار همه ی حرف رو زد،در رو باز گذاشتم، شما هم پاشید بیاید، اینجا جای موندن نیست.
این فکر زندگی رو از آدم می گیره، خدایا مادرم کجا رفت؟
بچه ها این فکر از آدم زندگی رو می گیره...ما که آواره بودیم،از مادر مهربانتری به ما آب و دون داد تمیزمون کرد،حالا گذاشت و رفت،مگه ندیدی رفت؟... بعد این یتیم های آواره یلا قبا،دور هم نشستن یه دفعه یکیشون میگه،خوب اگه رفت چرا در رو باز گذاشت،اون یکی میگه خوب شاید حواسش نبود، مگه میشه ما دیدیم مادر خیلی دقیق بود،خیلی دقیق بود،هیچ کارش بی حساب کتاب نبود، آره راست میگی. یکی هم اون وسط میگه حالا که در بازه خوب ما هم بریم،یکی میگه اصلا یه چیزی بگم: اصلا خودش در رو باز گذاشت که ما بریم .باور میکنید حاج آقا؟
نماز یعنی از یتیمی و آوارگی دراومدن
خب چه جوری بریم ما که بلد نیستیم این همه راه رو بریم؟ما چه کار کنیم؟ بعد یکدفعه میبینیم خدا یک بالن هایی رو میفرسته میگه اینا نمازه، سوار شو بیا، باید اون حس رو داشته باشی که وقتی این بالن رو میببینی چه حسی پیدا میکنی؟وقتی خدا بهت میگه بیا،سوار شو بیا چه حسی پیدا میکنی؟نماز یعنی از یتیمی و آوارگی در آمدن،آدم وقتی بی نمازه، یتیمه،آدم وقتی سوار بر نماز میشه میره که از یتیمی و آوارگی در بیاد.
منیبین الیه واتقوه و اقیمواالصلاه ترسیم فضی بچه های شهر غریبه پس از رفتن مادر
خب این قرآنیش کجاست؟ منیبین الیه واتقواه و اقیموا الصلاه کسانی که دلشون اونجاست،نگاهشون اونجاست،میگن چی شد! اون رفت!همه ی دلشون به سمت اونجاست منیبین الیه،واتقوه :همین جا وایستادن،چیکار کنیم ؟رفت!ما چی کار کنیم؟نگفتن رفت و ول کنن برن دنبال زندگیشون ،واستادن سر جاشون ،تکون نمیخورن، خدا براشون راه باز میکنه،براشون بالن های اقامه صلاه رو میفرسته،میگه و اقیموا الصلاه:حالا اقامه صلاه کنید،حالا بیاید بالا.
ان شاءالله ده تا نماز.خدا ان شاءالله تو این ده تا نماز اعجاز بالن صلاه رو نشون بده. ان شاءالله همه دوستان در این ده تا نماز بالا برن.برن بسمت درب نیمه باز.
برمحمد و آل محمد صلواتی بفرستیم
ببخشید اطاله ی کلام شد. با همین حس و با همین حال وارد نماز صبح بشیم.اونجا بیشترش کنیم ،وارد نماز های بعدی بشیم،اینرو نگه داریم.