وارد در «بیت» شدن با بهره بردن از «اهل بیت»، دو موضوع متفاوت است، برای بهره بردن از نور خدایی که در «بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» قرار داره، خداوند «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» را قرار داده است.
وارد در «بیت» شدن یا بهره بردن از «اهل بیت» ؛ این موضوع دو تا مطلب هست . بعضی ها وارد بیت هستند ، درون بیت هستند ، در بیت خدایی زندگی میکنند ، بعضی ها از بیت خدایی بهره میبرند . از مسیرش ، از بابش، با نشست و برخواست با اهل اون بیت، از بیت خدا بهره میبرند .
اگر اهل بیت (علیهم السلام) نبودند، ما از بیت خدا نمی تونستیم بهره ببریم . چون برای بهره بردن از بیوت، به گونه ای که همه ی انسانها بتونند از این بیوت خدا بهره ببرند، خدا رجال قرار داده؛ «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» چرا این رجال ؟ برای این که ناس بتونند از این بیوت بهره ببرند ، از چی در این بیوت بهره ببرند ؟ از نور خدا که در این بیوت هست ، خدا نور قرار داده ، «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» . خب آدمها که اومدند تو دنیا چی براشون مهمه ؟ جست و جوی خدا ، جست و جوی نور خدا ، بهره بردن از نور خدا . کجا باید پیدا کنیم ؟ خداوند آدرس داده ، «اللَّهُ» ، کجاست ؟ « نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ، کجا ؟ کجای «السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ؟ « في بُيُوت» در بیوت . آدم میره دنبال بیوت ، میگه «رِجالٌ» صاحب این بیوت ، دستگیر شما برای بهره بردن از این بیوت ، کسی که میتونه شما را به این بیوت وارد کنه ، کسی که شما میتونید از مجرای او، از این بیوت بهره ببرید ، «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» .
داخل در بیوت بودن جنسیت می خواهد ، جنسیت نور ، جنسیت همون نور، اونهایی که از بیوت خارج هستند، از بیوت بهره میبرند، بواسطه ی «رجال». اونهایی که از بیوت خدا بهره میبرند یک دغدغه دارند ، حرکت بسوی بیوت خدا از بابش؛ «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها»
اینجا کسانی داخل بیوت هستند که میرند « في بُيُوت» ، کسانی از بیوت بهره میبرند . طبق آیه ی قرآن « في بُيُوت» چیه ؟ «نور» ، طبق آیه ی قرآن، فقط نور « في بُيُوت» هست ، چیز دیگه ای « في بُيُوت» نیست . « في بُيُوت» نوره . ورود به بیوت ، در بیوت بودن ، داخل در بیوت بودن جنسیت می خواهد ، جنسیت نور ، جنسیت همون نور . اونهایی که از بیوت خارج هستند، از بیوت بهره میبرند ، بواسطه ی کی ؟ بواسطه ی «رجال» ، رجالی که خودشون در بیوت هستند ، خودشون مالکان و صاحبان این بیوت هستند .
پس دوتا بحث هست ؛ کسانی درون بیوت خدا ، کسانی بهره می برند از بیوت خدا . اونهایی که از بیوت خدا بهره میبرند یک دغدغه دارند ، یک چیز باید براشون پررنگ باشه ، حرکت بسوی بیوت خدا ، برای رفتن در بیوت خدا . باید بابش را پیدا کنیم «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» از درش وارد بشید ، از راهش وارد بشید .
ببینید «بیت الحسین (علیه السلام) » ؛ کسانی از «بیت الحسین» بهره میبرند و کسانی درون «بیت الحسین» هستند ، ابالفضل (علیه السلام) درون «بیت الحسین» هست ، پرواز میکنه در ارتفاعات قرار میگیره . خیلی از انسانها از «بیت الحسین» بهره میبرند ، فلانی در ماجرای امام حسین (علیه السلام) یه عزاداری میکنه ، آیا در «بیت الحسین» هست ؟ نه ، این از «بیت الحسین» بهره میبره ، به عنوان مثال تزکیه میشه ، گناهش بخشیده میشه .
یه کسانی سوار بر سفینه ی حسین هستند ، با این سفینه به ارتفاعات میرند ، این بیوت را بخواهیم تصویر کنیم شما خانه های چند طبقه ببین . ارتفاعش تا کجاست ؟ خیلی بالا . یه کسانی با امام حسین (علیه السلام) همراه شدند، وارد «بیت الحسین» شدند . در کدام طبقه ؟ در کدام ارتفاع ؟ شب عاشورا در ارتفاع اعلی علیین از «بیت الحسین» .
ما رابطمون با «بیت الحسین» چیه ؟ در کدام طبقه از بیت امام حسین (علیه السلام) هستیم . آیا اصلا در بیت ایشون هستیم ؟ این یک مطلب.
به استناد ماجرای پسر نوح ع، برای اهل شدن ، برای اهل بیت شدن، باید بدنبال صالحیت بود .
بسوی بیت رفتن راه می خواهد ، رفتار نیاز داره ، بخصوص بسوی ارتفاعات بیوت رفتن . این قدر در «فی بیوت» باشی که گفته بشه که فلانی! اهل این بیت هست ، نه دو بار رفت و آمد کرده ، نه دم درش رفته ، نه ده بار دعوت شده، داخل غذایی گرفته و رفته بیرون . نه ! فلانی اهل این خونه هست ، این با مهمان این خونه فرق میکنه . خب با چه رفتاری باید حرکت کرد ؟ با چه رفتاری باید به این سمت رفت ؟
خب خداوند در آیه ی قرآن در ماجرای نوح (علیه السلام) می فرماد که وقتی که نوح (علیه السلام) در مورد اون فرزندش ذکر میکنه که فلانی را سوار کنیم اون از اهل من هست ، در چه ماجرایی ؟ در ماجرایی که سفینه ای هست ، سفینه ی کیه ؟ سفینه ی نوح (علیه السلام) . نوح (علیه السلام) در معرض چشم خدا، با هدایت خدا سفینه ساخته ، سفینه ی کیه ؟ سفینه ی نوح (علیه السلام) ، برای چی ؟ برای این که کسانی در این سفینه قرار بگیرند و ارتفاع بگیرند . نوح (علیه السلام) می فرماد که فلانی را سوار کنید چون که او از اهل من هست . خداوند پاسخ می دهد که نه ، او از اهل تو نیست . او اهل این جا نیست ، چرا ؟ این سؤال پیش میاد ، چرا او اهل این جا نیست ؟ در ادامه می فرماد که «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِح» او اهل صالحیت نبود ، او عزمی برای صالحیت نداشت . خب اگر فقط بخواهیم که به این آیه استناد بکنیم ، البته بحثهای دیگری هم داره ، حداقل از آیه برداشت میشه که برای اهل شدن ، برای اهل بیت شدن، باید بدنبال صالحیت بود .
صالحیت رفتاره ، باید بدنبال صالحیت بود ، بیت مقصده . کوثر فضای حاکم بر صالحیت هست، کوثر جلوه ای از نور درون خانه هست که دست صالحین را بگیره ، دست کسانی که به سوی بیت، عزم برای صالحیت دارند.
صالحیت رفتاره ، باید بدنبال صالحیت بود ، بیت مقصده . کوثر فضای حاکم بر صالحیت هست ، کوثر دستگیر هست ، کوثر جلوه های نور درون بیت هست که دست میگیره . اگه کوثر نباشه ،هیچ صالحی نمیتونه مسیرش را ادامه بده ، مسیرش ابتره . اونی که با کوثر حرکت کنه ، اون کسی که عزم برای صالحیت داره، اگر با کوثر حرکت کنه توفیق خواهد داشت . کوثر جلوه ای از نور درون خانه هست که دست صالحین را بگیره ، دست کسانی که عزم برای صالحیت دارند ، چرا عزم برای صالحیت دارند ؟ بسوی بیت .