نعمات جاری شده بر ما هیچ ربطی به ما و جمع ما نداره، بخاطر «نور زهرائیت سلام الله علیها» است


نعمات جاری شده بر ما هیچ ربطی به ما و جمع ما نداره، بخاطر «نور زهرائیت سلام الله علیها» است

اگه هدایت و ولایت و نعمتی هست بخاطر «لنوره» است، به خاطر نزدیک شدن روح القدس هست، به هیچ کدوم از ماها و جمع ما ربطی نداره.

بحثهای قرآنی و معارف که در بین ماها هست، هیچ ربطی به کسی از ماها نداره ، هیچ ربطی به جمع ما هم نداره ، هیچ ربطی به هیچ کدوم از ماها نداره . چرا ؟ پس چرا هست ؟ پس چیه ؟ «لنوره» ، همه چیز بخاطر اون نور هست . ‌

دوستان! اگر اون نور، خدایی نکرده ، خدایی نکرده ذره ای فاصله بگیره، سر این سفره هیچی نیست . تا موقعی که اون نور هست همه چی هست ، تا موقعی که اون نور هست بهشت هست ، تا موقعی که اون نور هست نعمتها هست ، محبتها هست ، هدایتها هست ، ولایتها هست . اگه اون نور یک ذره رو برگردونه هیچ چی نیست . بواسطه ی هیچ کدوم از ماها هیچ چی نیست ، هر چی هست بخاطر اون نور هست ، هر چی هست بخاطر روح هست ، روح القدس . ‌

اگه هدایتی هست بخاطر نزدیک شدن روح القدس هست . ‌

نه! این بحث ها که قرآنی هست ، کی گفته که این بحثها قرآنی هست ؟ ، نه! این بحثها مطابق ظاهر آیات قرآن هست ، کی گفته که مطابق ظاهر آیات قرآن هست ؟ ظاهر آیات قرآنی که در اون نور دیده میشه ، ظاهر آیات قرآنی که وقتی که اون نور باشه ، اگه اون نور نباشه که در ظاهر آیات قرآن این ها نیست . کی بود اینها ؟ اگه اون نور باشه در ظاهر آیات قرآن اینها هست و خیلی مرتفع تر از اینها . باطن آیات که جای خودش داره . ‌

قدر دان نور خدا باشیم ، قدر دان نور زهرائیت (سلام الله علیها) باشیم .

دوستان ! قدر دان نور خدا باشیم ، قدر دان نور زهرائیت (سلام الله علیها) باشیم . اگه حس میکنیم که معارف ، آیات قرآن ، معارف قرآنی در قبلمون اثر میگذاره ، چرا ؟ چرا این طور میشه ؟ بخاطر این که در قلبمون نور زهرائی قرار گرفته . اگه نور زهرائی از قلبمون بیاد بیرون هر چی از معارف قرآن صحبت بشه در قلبمون اثر نمیکنه . اول باید نور زهرائی وارد خانه بشه ، اول باید نور زهرائی وارد وجود یک انسان بشه . ‌

دوستان اصل اینه ، اصل نوره ، نور زهرائی .‌

همه ی ماها و همه ی معارف، بر مدار این محور هستند . این را ذکر کنیم ، این را در قلبمون ذکر کنیم ، این موضوع را به همدیگه تذکر بدیم . ‌

هر کدوممون بگیم ها ، خدایا ! من که قابل نیستم ، ما کی هستیم ؟ یواش یواش دیگه این حرف را هم نمیزنیم ، ما کی هستیم ؟ پس چرا این همه محبتها را به ما میکنی ؟ خدایا بر سر ما منت گذاشتی . ‌

نه ! خدا بر سر ما منت نگذاشته ، خدا توجه به اون نور داره ، خدا دنبال اون نور راه افتاده . خدایا بر سر ما منت گذاشتی ، نه ! این نه، از این جهت که بر سر ما منت نگذاشتی نسیت ها ، واقعا خداوند بر سر ما منت قرار داده ، نه، از این جهت که منیت نباشه . خدایا بر سر ما منت گذاشتی ، به ما محبت میکنی ، نه اینطور نگیم، خدا «لنوره» بخاطر نورش این محبتها را میکنه . ‌

آدم یه نگاه میکنه به نور خدا ، به نور زهرائی ، یک لبخند به نور زهرائی می زنه ، هر چی هست از اثر گذاری شما هست . هر چی هست بخاطر شما هست . ما که بدنبال بازیگوشیمون بودیم ، شما مثل یک شعاع نور ما را حلقه کردی ، بخاطر این، خدا را به میدان آوردی ، خدا اومد به میدان هدایت میکنه ، ولایت میکنه . ‌

دوستان ! ذره ای من نباشه . جفای به نور خداست . دوستان نور خدا ما را حلقه زده . اگر خدایی نکرده ذره ای رو برگردونه هیچی نیست . این را باور کنیم که هیچی نیست

دوستان حواسمون باشه ، منیت نباشه . ‌

این را خدمت دوستانی عرض میکنم که تحقیق قرآنی میکنند ، گاهی معارفی هست و مطلبی هست . دوستان ! ذره ای من نباشه . جفای به نور خداست . دوستان نور خدا ما را حلقه زده . اگر خدایی نکرده ذره ای رو برگردونه هیچی نیست . این را باور کنیم که هیچی نیست ، «أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ‏ بِقيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً» برسه بهش میبینه که هیچی نیست ، حتی یک ذره هم نیست« وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِساب‏» . اون جا خدا را پیدا میکنه ، خدای حسابگر ، بیا به حسابت برسم . ‌

ما کجا و دیدن ظاهر آیات کجا ؟ اگر اون نور نباشه ، اون فرد در ظلماتی تو در تو هست که وقتی که دستش را بالا بیاره، خودش دست خودش را نمیبینه . نور نباشه این جوری هست . نور زهرائی نباشه ما هر کاری که انجام میدیم حتی نمیتونیم ببینیم که داریم چکار میکنیم ، کار خودمون را هم نمیتونیم ببینیم . یک قدم پیش رو که جای خود، حتی بخشهای وجود خودمون را هم نمیتونیم که ببینیم . ‌

بله دوستان ! قدر دان نور زهرائی باشم . قدر دان مادر مهربان (سلام الله علیها) باشیم . حتی فکر نکنیم که خب حتما ما امی هستیم که یک مطلبی هست ، نه ! ما اصلا چه میدونیم که امی بودن یعنی چی ؟ ‌

آیا میشه رفتاری داشته باشیم که اون نور، بیشتر به سمت ما میل کنه ؟

ما حتی نه معارف امی بودن را میدونیم و نه تعریفش را میدونیم . یک نور اومده ، او خودش هر چی که هست را آورده . حتی فکر نکنیم که ما به محبت خدا حتما در بیوت اهل بیت (علیهم السلام) هستیم که یک چیزی هست . نه ! ما کجا و بیت اهل بیت (علیهم السلام) کجا ؟ ‌

این نور به هر دلیل اومده در جمع ما و به هر دلیلی فاطمیت اون نور را پس نبرده ، محبتهای خدا سرازیر هست . آیا میشه که قدر دان باشیم ؟ آیا میشه یک کاری بکنیم که میل اون نور به سمت ما بیشتر بشه ؟ آیا میشه اگر الان یک درجه از اون نور در ما وجود داره این بشه دو درجه ، بشه چند درجه ؟ آیا میشه رفتاری داشته باشیم که اون نورف بیشتر به سمت ما میل کنه؟ ‌

هدیه به پیشگاه حضرت زهرا (سلام الله علیها) صلواتی بفرستیم .‌

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است