سفر مشهد


کسی مخاطب ندای « یا ایتها النفس المطمئنه» هست که؛ سبک باشه

سفر مشهد

برخی یک عمر در همین زمین، در همین دنیا ذیل نور اهل بیت( علیهم السلام) زندگی میکنند و بهره میبرند و ارتفاع نمیگیرند، به منبع نور نزدیک نمیشن، با نور اهل بیت( علیهم السلام) زندگی میکنند، لذت میبرند ولی به منبع نور نزدیک نیمشن. روحشون سبک نیست، روحشون با خودشون به کف دنیا چسبیده و دارند حرکت می کنند.

افرادی در بیابان دنیا هستند، فرض کنید که این صفحه بعنوان بیابان دنیا تاریک هست، یک نوری از بالا میتابه مثلا این دایره رو روشن کرده، یک فضایی رو از این صفحه ی دنیا روشن کرده، بعضی از این انسانها میدوند میآن ذیل این نور قرار میگیرند، یک عمر ذیل این نور زندگی میکنند، ذیل این نور هستند، معارف کار میکنند، نماز میخونند، ولی مسئله اینجاست که اینها یک عمر در همین زمین، در همین دنیا ذیل این نور زندگی میکنند و بهره میبرند و ارتفاع نمیگیرند، به منبع نور نزدیک نمیشن، میزان نزدیکیشون این بوده که قبلا بهره بردن شون از نور یک خط مورب بود حالا اومدند ذیل این نور ولی از سطح ارتفاع نگرفتند، ذیل این نور هستند با نور اهل بیت( علیهم السلام) زندگی میکنند، لذت میبرند ولی به منبع نور نزدیک نیمشن، به حرم امام رضا( علیه السلام) تشریف میآرن ذیل نور امام ( علیه السلام) در سطح دنیا حرکت میکنند، ارتفاع نمیگرند، روحشون سبک نیست، روحشون به سرعت به سمت نوک قله پرواز نمیکنه، روحشون با خودشون به کف دنیا چسبیده و دارند حرکت میکنند.‌

بعد از این همه سال، شما چقدر سبک هستی؟ آیا روحت واقعا مثل یک نسیم هست که با یک یا حسین پرواز کنه. ارتفاع گرفتن یعنی هر روز سبکتر شدن

چند سال هست در فضای نور اهل بیت (علیهم السلام) هستید (یا هستیم؟) میگید از بچگی، مادرم وقتی به من شیر میداد میگفت یا حسین. با ذکر علی از جام بلند شدم، چند ساله اومدیم ذیل این نور؟ ‌

گفته میشه به سن تکلیف نرسیده بودم نماز خوندم، شروع کردم، روضه رفتم، با دوستان معارفی ام چرخیدم، به معارف پرداختم. اینها خوبه، وضعیتم از اونهایی که خارج از این فضا هستند إن شاء الله خیلی بهتره، ولی یک سوال« شما چقدر سبک هستی؟» هر کی خودش به خودش بپردازه، بعد از این همه سال( سی سال، بیست سال) چقدر سبک هستی؟ آیا روحت واقعا مثل یک نسیم هست که با یک یا حسین پرواز کنه.‌

وقتی به شما گفتند که میخوای بری مشهد، همینکه گفتند مشهد تو دیگه اینجا نباشی، روحت به سمت نوک قله کوهستان امام(ع) در حال حرکت هست، چقدر سبک هستی؟ یک موقع هایی ممکنه این سبکی رو حس کرده باشیم، ولی چرا همیشه سبک نیستیم؟ یک بالن، وقتی در اون بالن گاز پر کنی، یا یک مقداری سبکش کنی، یک ارتفاعی میگیره، مثلا مثل روح ما، یک موقعی یک بیست متری ارتفاع گرفتیم ولی باز تا به خودمون اومدیم در کف زمین بودیم. ارتفاع گرفتن یعنی هر روز سبکتر شدن، یک بالنی وقتی در ارتفاع مثلا دو هزار متری باشه دیگه بالاتر نمیره، اگر بخوای بالاتر بره باید سبکترش کنی، درسته؟ آیا هر روز من سبکتر میشم؟ این یعنی ارتفاع گرفتن. بعد از پنج سال، چهار سال، دوسال، یک سال هنوز همون جوری تکون میخورم از جام که اون موقع تکون میخوردم، هنوز برای تلنگر زدن به من و تکان دادن من همون قدر زور و انرژی لازم هست که پنج سال پیش لازم بود؟ حالا اگر بیشتر نشده باشه.‌

بعضی انسانها که خارج از این نور هستند، وقتی کسانی که ذیل این نور هستند یک بهره هایی میبرند ، یک حرفهایی میزنند که بین خودشون( کسانی که ذیل نور هستند) هم میگن اونها( کسانی که خارج از نور هستند) درکی از این حرف ها ندارند،بارها میشه شما میگی اونها اصلا این حرفها رو نمیفهمند،اونها در این فضا نیستند، حالا اینها چه کسانی هستند؟ اینها کسانی هستند که در سطح کف دنیا هستند و فقط ذیل این نور قرار دارند، میگن که کسانی که خارج از این نور هستند این حرفها رو نمیفهمند. بیست سال هست که در همون نقطه ای هستیم که اونها ( کسانی که ذیل نور نیستند) این نقطه رو نمی فهمند، یکبار شد بیاییم در این فضا( فضایی بالا تر) و بگیم اینها( کسانی که ذیل نور هستند هم ) این نقطه( نقطه ی بالاتر از کف دنیا) رو نیمفهمند. آخرش همین جایی بود که بگیم اونها( کسانی که خارج از ذیل نور هستند) این رو( فضای ذیل نور رو) نمیفهمند( حالا قصد این نیست که بگیم اونها نمیفهمند، بعنوان مثال عرض میکنم) ، بگیم اون فضایی که من پارسال بودم اصلا این فضا رو درک نمیکردم.‌

باید مسیر سبک شدن رو بریم، باید مسیر سبک شدن رو بریم،یک انسان وقتی از فضای خارج نور تا ذیل این نور میآد بالاخره یک تلاشی میکنه، یک عزمی از خودش نشون میده، اینجا هم تلاش میخواد، سعی میخواد، بمعنای دقیقتر عزم میخواد.‌

پلّکان ارتفاع گرفتن( شما فرض کنید یک آدمی اونجا ایستاده) کنار این پلکان ، اینجا فضایی نورانی( یک دایره مثلا) اینجا طبقات ارتفاعات، اینجا مثلا یک پلکانی هست که باید بیای بری بالا،(یعنی یک فضای نورانی دایره شکلی روی زمین هست که یک پلکانی درون این فضا وجود داره که باید از اون پلکان بالارفت و وارد طبقات ارتفاعات شد) یه کسی این جا ایستاده میگه شما نباید بری بالا، میپرسی چرا؟ میگه با این اخلاق میخوای بری بالا؟ شما تو خونه این اخلاق رو داری میخوای بری بالا؟ یک روز خوبی و یک روز بدی نمیشه، این پلکان رو وقتی میری بالا دیگه اینجا( در یک درجه ای از ارتفاعات) مثل اینه که بیای ذیل این نور، نمیشه بگی من یک روز قبول دارم و یک روز قبول ندارم، من یک روز ولایت امیر المومنین رو قبول دارم، امروز قبول دارم، فردا قبول ندارم، پس فردا قبول دارم، اینجوری نمیشه، شما اومدی خدا رو شکر، مردونه هم پاش ایستادی؟بله، از زیر این نور هم بیرون نمیری، یعنی موضوعاتی که شما رو از اینجا به خارج از نور ببره، مرتکب نمیشی، درسته؟ میگی من به هیچ وجه مرتکب موضوعاتی که من رو از نور اهل بیت( علیهم السلام) بیرون ببره مرتکب نمیشم. طبقات ارتفاعات هم همین طوره، نمیشه بگیم که خب من اون روز که خوب بودم که شما، مثل همون مثالی هست که یک روز بیای ذیل نور، یک روز ولایت رو قبول داشته باشی و یک روز قبول نداشته باشی، نمیشه، اگر میخوای بیای و در این طبقه ارتفاع بگیری باید اینطوری باشی، باید کلا اینطوری باشی و تازه اگر اومدی بالا سعی کنی که محکم بمونی. مثل این که الان ذیل این نور اومدیم دعا میکنیم که خدایا ما رو در این فضا حفظ کن، نگه دار، اعتصام می ورزیم به حبل الله، طلب عصمت میکنیم که از این نور بیرون نریم، ارتفاع هم که میگیریم تازه این موضوع پررنگ تر میشه. حالا یک جور دیگه عرض کنم خدمتتون؛ از دور می بینی یک طنابی نورانی تا زمین آمده و به زمین وصل هست، تا دنیا آمده رسیده در عمق دنیا، میدوی میدوی میدوی میری طناب رو میگیری، همونجا می ایستی.‌

« واعتصموا بحبل الله » یعنی؛ بدو بیا طناب رو بگیر بیا بالا، نه اینکه بدو بیا طناب رو بگیر

طناب رو چرا گرفتی؟ ‌

= میگی: خیالم راحت شد، دیگه در دنیا غرق نمیشم‌

خب باشه، خب حالا میخوای چی کار کنی؟‌

همین دیگه، طناب رو گرفتم دیگه.‌

« واعتصموا بحبل الله » یعنی؛ بدو بیا طناب رو بگیر بیا بالا، نه اینکه بدو بیا طناب رو بگیر،( این هست ها! طناب رو بگیر، ولی خب دیگه طناب رو گرفتی برو بالا دیگه، چرا بالا نمیری؟)‌

مثال بسیاری از انسانها( انسانهای خوب ها مثلا شیعیان و مسلمین) اینه که اومدند این طناب رو گرفتند، نه طناب رو ول میکنند تا صاحب طناب، طناب رو بالا ببره نه خودشون بالا میرن. ‌

وقتی یه کم فکر هم که میکنی یکی یکی برخی از موضوعات که ما رو این کف نگه داشته به ذهنمون میرسه. ‌

اگر ذیل نور باشیم، سبک شدن شرط کافی ارتفاع گرفتن هست، یکی از مشکلات دلبستگی به دنیاست

اگر ذیل نور باشیم، سبک شدن شرط کافی ارتفاع گرفتن هست، یکی از مشکلات دلبستگی به دنیاست، یه کسی به گوشی موبایلش دل بسته هست این جفاست، بسیاری از انسانها در گیر حب دنیا هستند،دلبستگی دارند به دنیائیات، این جفا به خودمون هست، خیلی چیزها اصلا عادی شده، یعنی آدم وقتی خودش به خودش یا دیگران توجه میکنه میبینه که این موضوع عادی شده. مثلا گفته میشه؛ آقا یه ماشینی دیدم عجب ماشینی بود، سه ساله که چشمم رو گرفته، میگیم خب این که عادیه همه مون همین جوری هستیم، خیلی ها این جوری هستند.‌

بله! خیلی ها این جوری هستند ولی این دنیاست، این یعنی سنگین شدن، یعنی یک طناب، یک زنجیر به روح وصل کردن، یک زنجیر از دنیا.‌

وقتی که صحبت از ارتفاع و سبک شدن روح که میکنیم، وقتی شما روانت رو آلوده میکنی روحت رو درگیر میکنی، سنگین میکنی، روح رو میکشونی پائین. وقتی برزخت رو آلوده میکنی، خدای نکرده کسی که مرتکب گناه میشه روحش رو آلوده میکنه، سنگین میکنه، میکشه به سمت پائین.‌

آیا من با یک نام مادر مهربان پرواز میکنم، یا نیاز به یک ساعت روضه دارم؟ اگر نیاز به یک ساعت روضه دارم یعنی هنوز سنگینم، این نشانه است. کسی مخاطب ندای « یا ایتها النفس المطمئنه» هست که؛ سبک باشه

خب یک معیار هست که« روح من باید سبک باشه» . آیا من با یک نام مادر مهربان پرواز میکنم، یا نیاز به یک ساعت روضه دارم؟ اگر نیاز به یک ساعت روضه دارم یعنی هنوز سنگینم، این نشانه است. اگر فردایی بر سر کارمون، محیط خونه، بیرون، در مسافرت، در زیارت یک نام مادر مهربان من رو پرواز میده ؟ اگر پرواز میده من سبک هستم اگر نه، من گیر هستم، باید یک نفر یکساعت روضه بخونه ، من یک ساعت کلنجار برم، هی این رو پس بزنم، اون رو پس بزنم، اون رو پس بزنم یه کم سبک بشم بتونم یه ذره ارتفاع بگیرم، یعنی روحم گیر کرده.‌

کسی مخاطب ندای « یا ایتها النفس المطمئنه» هست که سبک باشه، بگن« یا ایتها النفس المطمئنه» حالا« نفس مطمئنه» اش رو بیخیال، مثلا میگن یا أیها االفلانی، مثلا یا أیه المهدی،« إرجعی»، میتونی بری؟ سنگین هستی، میگی یک ندا نمیشه، بی زحمت غیر از ندا، تشریف بیارید، این زنجیرها رو باز کنید بعد ما رو بگیرید، بکشونید به زور ببرید. این که دیگه ندا نشد، شما به اون موضوع « یا ایتها النفس المطمئنه»، دقت کنید، چرا بیا اون منظر نگاه میکنید که ؛آیا من میتوانم مخاطب ندای « یا أیتها النفس المطمئنه» باشم؟ شما غصه ی اون طرف رو نخور ، غصه ی این طرف رو بخور ، این جور بگو یعنی آیا من با یک ندا پرواز میکنم؟ دقت کردید؟ آیا من با یک ندا رجعت میکنم؟ کاروانیان امام حسین( صلوات الله علیه) رو شما این جوری نگاه کن، نگو مشمول ندای« یا أیتها النفس المطمئنه» شدند، این جوریه که اینقدر سبک شدند که با یک ندا رفتند.‌

بله! حالا الان که اومدیم در حرم امام ( علیه السلام) هرکدوممون از یک ارتفاعی وارد این کوهستان میشیم یکی از ارتفاع دو، یکی از ارتفاع ده، خدای نکرده یکی هم از ارتفاع صفر و زیر صفر که إن شاء الله اینجوری نباشه، وارد شدیم، وقتی بیرون میآییم در چه ارتفاعی هستیم؟ اونی که از ارتفاع دو وارد شده وقتی بیرون میآد در ارتفاع بیست هست، قیمتش از اونی که از ارتفاع هفده وارد شده وقتی بیرون میآد از ارتفاع هجده بیرون میآد یا اصلا با ارتفاع بیست بیرون میآد، قیمت اون شخص اول خیلی بیشتره، اون آقا از دو وارد شده بود و با ارتفاع بیست خارج میشه، شما از ارتفاع پانزده وارد شده بودی، الان داری از ارتفاع بیست خارج میشی، قیمت اون خیلی بیشتره.‌

در هنگام ظهور امام ( علیه السلام)، امام (ع) حالا برفرض از کنار کعبه ندا میدهند که: « أنا بقیة الله»، یاران امام (ع) مثل جت، از بالای ابرها حرکت میکنند به سمت امام چون سبک هستند.

اگر روح سبک نباشه و نتونه حرکت کنه انسانها گیر می افتند، مثلا در هنگام ظهور امام ( علیه السلام) امام (ع) حالا برفرض از کنار کعبه ندا میدهند که؛ « أنا بقیة الله»، یاران امام (ع) مثل جت، از بالای ابرها حرکت میکنند به سمت امام چرا؟ چرا این فرد میره، این ندا رو همه میشنوند چرا این با این سرعت داره میره؟ چون این فرد سبک هست، حالا احتمالا اونجا هم یک مقدار شرایط برزخی و فضاها نزدیکه، وقتی روح کشیده میشه به یک طرف، اینقدر کشش روح این فرد زیاد هست که جسمش رو هم میبره، یعنی اثر گذاری برعکس میشه، یعنی روحش سبکه، با یک صدای امام(ع) روحش چنان به سرعت به اون طرف پرواز میکنه و اون کشش که داره اونقدر زیاد هست که جسمش رو هم میبره. آیا ما اینطور هستیم؟ ‌

صلواتی بفرستیم‌

حالا إن شاء الله اگر صلاح بدونید دوستان با هم دیگه هرطوری که خودشون مایل هستند، دونفری سه نفری رو دو موضوع کار بکنند یکی همین موضوع که چند جلسه هم در موردش صحبت کردیم ظاهرا برخی از دوستان هم مطالبی رو نوشتند( اگر اونهایی که مایل بودند روی موضوع« چرا شهادت امام حسین( صلوات الله علیه) کار کنند) بگیرند از دوستان، و یکسری از دوستان هم مایل بودند روی موضوع بحث اقامه نماز، مطالبی رو کار بکنند که درگیر فضا باشن إن شاء الله بهانه ای باشه برای رشد بیشتر.‌

کار بکنند و فکر بکنند و بگن من در مورد این مطلب فکر کردم و این رو فهمیدم، حالا میخوام فهمم رو بگم، حداقلش این هست. حالا یه کسی میتونه تحقیق بکنه یک گام اون رو جلو ببره، یه کسی میگه آقا من این رو خوندم با دوستان هم صحبت کردم این مطلب خوب فهمیدم بقول بعضی ها شیر فهم شدم حالا میخوام این شیر فهمیم رو بگم، همون شیر فهمیش رو بگه. یعنی آماده باشیم که از امشب( البته سبقت هم بگیریم از هم) امشب و فردا و تا شنبه به این موضوعات بپردازیم و دوستان هم صحبت هاشون رو ارائه کنند.‌

در انتهای جلسه هم از آقا صادق گرامی خیلی ممنون هستیم، خیلی خیلی ممنون هستیم، اگر ما در سر سفره امام رضا الان هستیم هر بهره ای که در این سفر میبریم إن شاء الله وسیله ی خیرش ایشون هستند یعنی ایشون اگر نبود ما الان اینجا نبودیم، خدا إن شاء الله ایشون رو سلامت بداره و یه کم هم اصلاح کنه.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است