تحلیل آیه؛ « وَ لَيْسَ الْبرِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَی وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ»


تحلیل آیه؛ « وَ لَيْسَ الْبرِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَی وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ»

«بِرّ»؛ « مَنِ اتَّقَى‏» هست، « بِرّ» یک فرد هست، « بِرّ» اون فرد هست، فرد رو بشناس، حالا« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ» .

خداوند در آیه 189 سوره بقره میفرماید که؛ « وَ لَيْسَ الْبرِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا»؛‌

« بِرّ» به این نیست که شما به بیوت از پشت آنها وارد بشید( از ظهور آن)، خب! اینجا ظاهرا بنظر میرسه که خداوند باید بگه؛« بِرّ» اینه که شما از در بیوت، وارد آن بشوید، اما میفرماید؛« وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَی»؛ بِرّ کسی است که تقوا دارد ، « وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ» از این قسمت آیه که میفرماید« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ» خب اینجا مخاطب چه کسانی هستند؟ ناس، مومنین.‌

اگر اون« مَنِ اتَّقَى» رو شروع و مرتبط با جمله ی« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» بگیریم خب« وَ اتَّقُواْ اللَّهَ» بعدی چیه؟ ‌

« وَ لَكِنَّ الْبرِّ» اگر بخواهیم این جوری معنا کنیم که" بلکه بِرّ این است که تقوا داشته باشید و از ابواب بیوت، وارد بیوت بشید" در اینصورت این سوال پیش میآد که اون« وَ اتَّقُواْ اللَّهَ» بعدی چی هست؟‌

ظاهر آیه میفرماید که؛ « وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَى» بر کسی است که متقی هست. ‌

ببنید در اون ماجرا که میفرماید؛« وَ لَيْسَ الْبرِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» ماجراش چی بوده؟ آیا مردمی بودند که میرفتند در بیت بعنوان مثال بیت الله از پُشتِش وارد می شدند؟ از روی دیوارها می اومدند؟ خیلی بعیده که یک کسانی چنین رفتاری انجام داده باشند، بعید به نظر میرسه که در دوران صدراسلام یک کسانی بوده باشن که نَیان از درب مسجدالحرام وارد بشن و مثلا بِرَن از دیوارها وارد بشن، و بعد تازه دغدغه اونها انجام« بِرّ» ، انجام نیکی باشه بعد بخاطر انجام« بِرّ»، بِرَن از دیوارهای بیت الحرام داخل بِشَن، دقت کنیم که مخاطب خدا یک مشت دیوانه نیست، این رفتار رو اگر کسی انجام بده آدم دیوانه ای هست و اگر چنین رفتاری رو انجام بده عقلش زائل شده بوده و خدا هم نمیآد بحث چندتا دیوانه رو در قرآن مطرح کنه و بگه یک مشت دیوانه بودن میخواستن بِرّ انجام بدن و میرفتن از روی دیوار میرفتن در بیت، فکر میکردن که« بر» انجام دادن اینه که بِرَن از روی دیوار بِرَن داخل.‌

خداوند میفرماید که« وَ لَيْسَ الْبرِّ» بِرّ این نیست« بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» . اونها یک رفتاری انجام میدادند در قبال بیت که اون رفتار« تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» بوده یعنی با این عنوان یاد میشه، و گمان میکردن که این رفتار بِرّ هست، خداوند میفرماید که، این بِرّ نیست بلکه «بِرّ»؛ « مَنِ اتَّقَى‏» هست، « بِرّ» یک فرد هست، « بِرّ» اون آدم هست، بِرّ اون فرد هست، فرد رو بشناس، حالا« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ» .‌

اگر کسی صاحب رو نشناسه حتی راهی به سمت بیت نداره، چون هرچی به سمت بیت بره« مِن ظُهُورِهَا» هست،« مِنْ أَبْوَابِهَا» نیست، اول صاحب رو بشناس، چشمت به صاحب باشه و با تراز و معیار او حرکت کن، اون موقع میتونی برسی به« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» اون موقع باب برای تو پیدا میشه.

در ماجرای امام حسین علیه السلام آن کسانی که در حج بودند و وارد بیت الله شدند رفتارشون طبق قرآن چیه؟ « تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» رفتارشون اینه و این هم اصلا بِرّ نیست بلکه بِرّ اینه که ابتدا« مَنِ اتَّقَى» رو بشناسی بعد اینکه بِرّ هم خود اوست، بِرّ همون« مَنِ اتَّقَى» هست، اون رو بذار در رأس و بعد در ادامه با تراز او« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» اگر کسی« مَنِ اتَّقَى» رو دنبال نکنه، اگر کسی صاحب رو نشناسه حتی راهی به سمت بیت نداره، چرا؟ چون هرچی به سمت بیت بره« مِن ظُهُورِهَا» هست،« مِنْ أَبْوَابِهَا» نیست، اول صاحب رو بشناس، چشمت به صاحب باشه و با تراز و معیار او حرکت کن اون موقع میتونی برسی به« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» اون موقع باب برای تو پیدا میشه.‌

از شما که میخواهی به سمت بیت الحسین علیه السلام بری میپرسن چرا اینکار رو میکنی؟ میگی کار خوبیه، بخاطر اینکه اینکار یک بِرّ هست. به شما گفته میشه که این رفتار غلطه، این رفتار دقیق نیست، تمام بِرّ حسین علیه السلام هست، باید بگی« وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَى» " وَ لَكِنَّ الْبرُّ الحُسَینُ علیه السلام" قبل از« ولکن» رفتاریست که اون افراد خودشون سرخود انجام میدن، اما بعد از« ولکن» ابتدا یک معرفی هست« وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَى» یک معرفی هست، بعد یک دعوت هست؛ « وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» اول یک معرفت هست و بعد یک دعوت برای حرکت، معرفت به صاحب بیت، معرفت به« مَنِ اتَّقَى» .‌

در ماجرای امام حسین علیه السلام؛ معرفت به حسین علیه السلام، همه ی بِرّ اوست. هرچی خوبی هست« خود اوست» ، هرچی محبت هست« خود اوست»، هرچی نعمت هست« خوداوست» ، هرچی کرامت هست« خود اوست»، هرچی که دوست داشتنی هست« خود اوست»، همه ی آمال« خود اوست»، کسی از« ابرار» هست که در خود او غرق بشه، در هرکجا نیکی ای وجود داره نشانه ای از او هست، در هرکجا محبتی وجود داره نشانه ای از او هست، آدم به حسین علیه السلام معرفت پیدا کنه، همه ی خوبی ها رو در او ببینه، همه ی اشتیاق های خودش رو به سوی او ببینه. اگر قرار باشه در یک ماجرایی، در یک موضوعی اتفاق مثبتی بیفته اون رو منوط به این بدونه که« او» باید باشه، « او» باید حضور داشته باشه، نگاه« او» باید باشه. این معرفت رو داشته باشه، حالا وارد یک دعوت میشه« وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» دعوت میشه به اینکه از بابش وارد شو، یک بابی برای او میگذارن و بهش میگن از این باب بیا، از این باب وارد شو.‌

إن شاء الله که خداوند توفیق بده برای همه ی ماها این توفیق بدست بیاد که بابی قرار داده بشه و از اون باب وارد بیوت خدا بشیم، وارد بیت امام حسین علیه السلام بشیم.‌

برمحمد و آل محمد صلواتی بفرستیم.‌

أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است