بررسی آیات ابتدایی سوره آل عمران؛ قرآن آنچیزی را که در پیش رویش میباشد تصدیق میکند
1394/01/23
بررسی آیات ابتدایی سوره آل عمران؛ قرآن آنچیزی را که در پیش رویش میباشد تصدیق میکند
یکشنبه-22جمادی الثانی1436-حکیم- جلسات تدبیر
بسم الله الرحمن الرحیم توکلت علی الله
اینکه قرآن تصدق «لما بین یدی» است لزوما مربوط به تورات و انجیل نمیشود
در مورد آیات ابتدایی سوره آل عمران در بحث« لِما بَینَ یَدَیه» اینکه« کتاب مُصَدِّق» تصدیق« « لِما بَینَ یَدَیه» هست، این«« لِما بَینَ یَدَیه» چی هست؟ در بسیاری از کتب و ترجمه ها نوشته شده که«« لِما بَینَ یَدَیه» تورات و انجیل است.
عرض میشه که آیا قرآن« تورات و انجیل» رو تصدیق میکنه؟ آیا یعنی اینکه" پس تورات و انجیل مورد تائید قرآن هست و اگر ما این آیه رو حتی در زمان صدر اسلام بخونیم، وقتی قرآن تورات و انجیل رو تصدیق میکنه پس بریم سراغ تورات و انجیل؟"
حداقل در ظاهر آیه استنادی برای اینکه«« لِما بَینَ یَدَیه» تورا ت و انجیل هست وجود نداره پس لازمه اش این هست که بریم و به آیات دیگر هم بپردازیم. وقتی به کلیت آیات میپردازید که بحث«« لِما بَینَ یَدَیه» و همچنین تصدیق«« لِما بَینَ یَدَیه» رو در مورد کتاب و قران مطرح میکنند، اگر جایی«« لِما بَینَ یَدَیه» مصداقاً بخواد چیزی رو در بر بگیره حتما ذکر شده، مثلا« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراة( 46 المائده)».
پس ما چند دسته موضوع داریم؛ یک:« لِما بَینَ یَدَیه» ودو:« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراة» که بحث« مِنَ التَوراة» هم به حضرت عیسی علیه السلام و انجیل مربوط میشه یعنی" تصدیق عیسی علیه السلام" و" تصدیق انجیل" و سه بحث« الذی بَینَ یَدَیه»و چهار برای بحث قرآن« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتاب» هم داریم و هیچ استنادی در ظاهر نداریم که« بَيْنَ يَدَيْهِ» قرآن به تورات و انجیل برگرده.
در آیات قرآن «لما بین یدیه» در مقابل «و ما خلفه» و امثال آن قرار گرفته پس «لما بین یدیه» یعنی چیزی که در پیش رو میباشد.
در آیات متعددی« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» در مقابل" وَ مَا خَلفَهُ" یا" وَ مَا خَلفَها" یا" وَ مَا خَلفَهُم» قرار گرفته، یعنی« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» یعنی" یک چیزی مقابل پشت سر" یعنی" یک چیزی پیش رو"،« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» یعنی" آنچیزی که پیش روی آن هست" و« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» قرآن یعنی" هرآنچیزی که پیش روی قرآن هست" یعنی" هرآنچیزی که در دو دستان قرآن هست".
تصور کنید یک کسی میخواد یک چیزی رو تحویل بگیره، میگن" او رو روی دست میگذاره، او رو روی دو دست میگیره" یعنی تائیدش میکنه وقتی میخواد تحویلش بگیره و وقتی هم که روی دو دستش میگیره پیش رو او هست.
« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» یعنی" رو دو دستش میگیره یعنی درون دستانش میگیره، یعنی با دستانش به دور او حلقه میزنه". شما میفهمی داره تحویلش میگیره یک چیزی رو می اندازه پشت سرش یعنی" تحویلش نمیگیره".
«مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْه» یعنی اینکه قرآن چیزهایی را در پیش روی خود قرار داده و آنها را تصدیق مینماید.
خب یک چیزهایی داریم که قرآن اول در پیش روی خودش میآره و بعد اونها رو تصدیق میکنه، حتی جلوتر" هرآنچیز که قرآن پیش روی خودش بیاره، در دستانش بگیره یعنی تصدیقش میکنه" لذا میفرماید« مُصَدِّقاً».
« مُصَدِّقاً» چی؟« مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْه»؛" آنچیزی که آورد پیش روی خودش" یعنی بقیه اش رو تصدیق نمیکنه.
برای یک مومن، برای یک مخاطب قرآن سوال میشه که" قرآن چی رو تصدیق میکنه؟"، اگر از منظر تصدیق کردن بخواهیم نگاه کنیم" کتاب خدا چی رو تصدیق میکنه؟" خداوند در برخی از آیات از جمله آیات ابتدایی سوره آل عمران پاسخ داده، تصئیق میکنه« مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْه»؛" آنچیز که پیش روی قرآن هست" البته نه هرآنچیزی که در آینده وجود دارد.
« لِما بَيْنَ يَدَيْه» یعنی آنچیز پیش رویی که در دستان قرآن هست، قرآن اونها رو روی دست گرفته.
دلیل قرآنی، روایی متقن و یا عقلی برای پذیرش این موضوع که منظور از «مصدقا لما بین یدیه»، تورات و انجیل میباشد وجو ندارد.
بله دلیل قرآنی برای اینکه گفته شده که« مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» قرآن، تورات و انجیل هست وجود نداره، دلیل روایی متقنی هم ظاهرا براش وجود نداره، دلیل عقلی و منطقی هم براش وجود نداره، اینکه قرآن بیاد و بخواد تورات و انجیل رو تصدیق کنه منطقا، عقلا مطرح هست که" زمانی که کتابی میآید، کتب قبلی باید آن را تصدیق کنند".
یک پیامبری اومده و یک کتابی آورده، همه بر دینی هستند، همه بر دینی استوار هستند و به دینی دارند عمل میکنند، یک پیامبری اومده و میگه که با یک کتابی از جانب خدا اومدم، اگر این دینی که الان مردم دارند تحریف نشده باشه باید دینشون، کتابشون، پیامبر جدید و کتاب جدید رو تائید کنه، تصدیق کنه. این عقلانی تر هست تا اینکه پیامبری جدید با کتابی جدید بیایند و بخواهند که قبل از خودشون رو تصدیق کنند و بگن که:" شمایی که بر فلان دین هستید، شما درست هستید". خب به اون پیامبر گفته میشه که اگر ما درست هستیم شما چرا اومدید؟ اگر این دین قبلی درست هست و مردمش درست هستند اصلا چرا شما اومدید؟ چرا کتاب جدید آوردید؟
«لما بین یدیه» یعنی قرآن آن موضوع را روی دست گرفته و آنرا پذیرفته و مورد تایید قرار داده است.
آیا« لِّمَا بَينْ يَدَيْه» میتونه تورات و انجیل باشه؟ بله.« مَا بَينْ يَدَيْه» یعنی" هرآنچیزی که قرآن او رو بر دست میگیره" و اون تورات و انجیلی هم که در دستان قرآن هست مورد تائید و تصدیق قرآن هست و إلّا نه(" در دستان" رو بعنوان اصطلاح عرض میکنیم چون در قرآن هم" لِمَا بَينْ يَدَيْه" یک اصطلاح هست یعنی" اون چیزی که روی دست میگیره، یعنی یک جوری رفتار میکنه که انگار فلان آدم رو روی دستش گرفته، یعنی تحویلش گرفته، یعنی یک جوری گرفته که جلوی چشمانش هست، قبولش داره و پیش روی او هست، یعنی« لِّمَا بَينْ يَدَيْه» به مفهوم" روی دست گرفتن و پیش رو بودن مورد تائید" هست).
لذا قرآن تصدیق میکنه که" بروید سراغ اینها". اگر میخواهید سراغ تورات و انجیل هم برید بله آن تورات و انجیلی که« لِمَا بَينْ يَدَيْهِ» قرآن هست، اون تورات و انجیل مورد تصدیق قرآن هست.
اگر اینطوری معنا بشه هم معنا دقیق تر هست و کاملتر هست و هم بسیاری از شبهات کنار میره ولی اگر بگید« لِمَا بَينْ يَدَيْه» یعنی تورات و انجیل اونوقت گرفتار اون شبهه هایی میشید که برخی ها مطرح میکنند و میگن" کدوم تورات و انجیل؟ تورات و انجیل که تحریف شده، چه کار کنیم؟ پس حتما منظورش این هست که فی الجمله تصدیق میکنه نه صددرصد" و وارد عرصه ای میشیم که اونجا گیر می افتیم و بهره برداری هم نمیکنیم.
« لِمَا بَينْ يَدَيْه» کلی هست و خیلی چیز ها« بَینَ یَدَیهِ» قرآن هست و میتونه حتی بخشی از کتاب باشه، میتونه ماجراهای مختلفی باشه، میتونه موضوعات مختلفی باشه، میتونه حتی افراد باشند لذا بخاطر این وقتی خداوند میخواد این رو برسونه در بعضی از جاها میفرماید« مُصَدِّقُ الَّذي بَيْنَ يَدَيْه».
« قرآن مُصَدِّق» وجه تصدیق کنندگی قرآن هست، گاهی« مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْه( 97 البقرة)» هست، گاهی« مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ( 101 البقرة» یا« مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم(47 النساء)» الان مهم بحث« تصدیق کنندگی قرآن» هست، قران یک کتاب تصدیق کننده است،« لِمَا بَينْ يَدَيْه» تصدیق میکنه. یک موقعی در یک چیزی در معیت یک کسانی هست ممکنه اون رو هم تصدیق کنه و ممکن هم هست که اون رو تصدیق نکنه.
«مصدقا لما بین یدیه» یعنی اینکه قرآن آنچیزی را که از آینده در پیش روی خود بنا میکند، تصدیق مینماید.
« لِمَا بَينْ يَدَيْه» به این مفهوم نیست که" آنچیزی که پیش رو قرآن هست". خب ما هرچیزی که فکر میکنیم بلحاظ زمان میتونیم پیش روی قرآن قرار بدیم بگیم که پس باید اون رو تائید کنه، اون« لِمَا بَينْ يَدَيْه» قرآن هست و مورد تصدیق قرآن هست، نه!« لِمَا بَينْ يَدَيْه» یعنی" اون چیز در اختیار قرآن هست" یعنی" اونچیزی که قرآن داره از آینده میسازه، اونچیزی که قرآن داره از آینده، از پیش روی خودش بنا میکنه اون مورد تصدیق قرآن هست".
در بحث« بَينْ يَدَيْه» از یک جهت( یعنی از جلو) هم بحث پیش رو مطرح هست و هم بحث اون تعبیری که" آدم یک چیزی رو روی دو دستانش میگیره، یعنی تحویلش میگیره" و هم بحث" ساخت و ساز( بنا کردن)" مطرح هست. آینده پیش رویی که فرد ترسیم میکنه، پیش رویی که فرد میخواد اونجا گام برداره.
اگر پیش روی یک فردی تا مثلا صد متر جلو رو شما بگی این پیش روی او هست ولی فرد از بیست متر جلوتر قرار هست که بره به سمت راست( یک زوایه ای بگیره) پس پیش روی او این چیزی نیست که شما میگی، پیش روی یک فرد یعنی" مسیری که یک فرد طی خواهد کرد". مسیری که یک فردی در آینده طی نخواهد کرد، اون پیش روی این فرد نیست، یعنی مسیری که یک فرد طی خواهد کرد، یعنی مسیری که یک فرد بنا میکنه و اون مسیر رو طی میکنه، مسیری که ترسیم میکنه و اون مسیر رو طی میکنه پیش روی اون فرد هست.
اگر یک فردی بنشینه و یک مسیری برای آینده خودش ترسیم کنه، این مسیر آینده او میشه« لِما بَيْنَ يَدَيْه».
خب قرآن برای پیش روی خودش مسیری ترسیم کرده، یا مسیری ترسیم شده، قرآن اون مسیر، اون پیش رو تصدیق میکنه، هرچیزی که در اون پیش رو جایگذاری شده باشه، تصدیق میکنه.
خیلی ساده است، شما میگی:" من پیش رو خودم یک برنامه ای دارم، هر چیزی در برنامه من جا داشته باشه تصدیق میکنم، یعنی برنامه پیش روی خودم رو تائید میکنم، تصدیق میکنم".
قرآن انبیاء و بخشی از تورات و انجیل را تصدیق میکند چرا که آنها در راستای بین یدیه قرآن قرار دارند.
آیا این به مفهوم این هست که شما آنچیزی که در گذشته بوده رو تائید نمیکنی؟ تصدیق نمیکنی؟
ممکنه برگردی به گذشته امورات خودت و بگی من این پنج تا موضوع رو هم تصدیق میکنم.
یک- خب اونها رو هم تصدیق میکنی ولی لزوما ربطی به« لِما بَيْنَ يَدَيْه» نداره
دو- اونها رو هم بر اساس« لِما بَيْنَ يَدَيْه» تصدیق میکنی، شما میگی مسیر ترسیم شده ی من برای آینده این هست،" پیش روی من" این هست، اونها رو هم تائید میکنم، پنج تا موضوع گذشته رو هم تائید میکنم، چرا؟ چون در همین راستا بودند، در همین راستا هستند.
قرآن همه ی انبیاء رو تائید میکنه، چرا؟ چون در راستای« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن بودند و هستند. قرآن تورات و انجیل رو تائید میکنه چون مسیر« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن هستند، اینجوری بفرمائید:" در« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن جایگاه دارند".
حالا ممکنه کسی بگه" کدوم تورات و انجیل؟" میگیم:" اون تورات و انجیلی که در« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن جایگاه دارند".
این تورات و انجیل کدام اند؟ همون تورات و انجیلی که بر موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام نازل شدند، چه زمانی نازل شدند؟ به لحاظ زمان گذشته هستند ولی به لحاظ مسیر در همین مسیر« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن هستند.
در مقابل تصدیق، تکذیب قرار دارد یعنی قرآن هر آنچیزی را که در پیش رویش است را تصدیق میکند و آنچیزی را که در این مسیر نباشد تکذیب مینماید. یعنی هر آنچیزی که در پیش روی قرآن نباشد کذب است.
بله فعلا اگر بخواهیم یک مفهوم از« مُصَدِّق» داشته باشیم،« مُصَدّق» رو در مقابل« مُکَذِّب» معنا کنیم، در مقابل تکذیب.
آنچیز که در این رو به رو هست، آن چیز که« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قران هست رو قرآن تکذیب نمیکنه و بقیه رو تکذیب میکنه، یعنی سراغ بقیه نریم و درونش مفهوم« صدق» هم هست یعنی بقیه راست نیست، بقیه دروغ هست، و این راست است.
کدوم تورات و انجیل راست هست؟ اونی که« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن هست، با« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن مفهوم میشه و اون بقیه تورات و انجیل ها دروغ هستند.
این یک سطح معنا هست، یعنی درونش صدق و راست و دروغ بودن هم هست، درونش ماجراهای زیادی وجود داره، یعنی اون ماجراهایی که« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن هستند راست هستند و بقیه دروغ هستند.
مفهوم مصدق -مسامحتاً- تاییدی است که حاکی از راستی یک موضوع است.
پس فعلا بحث« مُصَدِّق» رو بگذاریم« تائیدی که حاکی از راستی یک ماجرا یا یک موضوع یا یک فرد هست».
به تعبییری« مُصَدَّقِین» در« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن هستند، یعنی اگر شما میخواهی« تصدیق شدگان» رو پیدا کنی باید بری« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن رو نگاه کنی.
هر دو جهتش وجود داره؛ اگر یک چیزی( موضوعی) رو پیدا کردی که قرآن اون رو تصدیق کرده پس اون« لِما بَيْنَ يَدَيْه» قرآن هست.
یک کتاب وقتی« مُصَدِّق» هست یعنی در کنارش« مُکَذِّب» هم هست دیگه، ضرورت نداره شما قرآن رو با عنوان« کتاب تکذیب کننده» یاد کنی، شما قرآن رو با صفت« تصدیق کننده» یاد میکنی، همینکه چیزی رو تصدیق کرد یعنی خلاف اون چیز رو تکذیب کرده و گاهی در قرآن یک چیز هایی تکذیب شده، و این ضرورتی نداره که شما بخواهی اون صفت رو هم یاد کنی.
اگر چیزی تکذیب میشه بخاطر این هست که برسیم که یک چیزی تصدیق بشه. پس« نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ» یعنی همهی قرآن( به تعبیر برخی روایات یعنی« جُملَةُ القُرآن». در مجموع همه ی قرآن یک صفت داره و اون صفت« تصدیق کردن» هست.
تصدیق کردن چه چیزی؟ تصدیق کردن« لِما بَيْنَ يَدَيْهِ».
ببینید در آیه سوم خداوند میفرماید که« نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ» کتاب را (به تعبیری) به تدریج بر تو نازل کرد»، درسته؟ نازل کرد تمام شد دیگه، کتابی که نازل کرد« مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» یعنی" کل کتاب"،« مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» یعنی" بعد کتاب".