در فضای «بِرّ» زندگی کنیم


در فضای «بِرّ» زندگی کنیم

شما باید «ولی» داشته باشید ، شما باید «صاحب» داشته باشید و همه ی «برّ» را صاحبتون بدونید . بعد شمایی که فکر میکردید رفتن به سوی بیوت «برّ» هست این را اصلاح کنید ، همه ی «برّ» صاحب شماست ، این را بدونید و بعد «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» حالا با معیار و تراز صاحب ، از مسیری که صاحب شما براتون باز میکنه از اون مسیر وارد بیوت بشید و حالا «وَ اتَّقُوا اللَّهَ».

چرا در این آیه (آیه ی 189 سوره ی بقره) خداوند بحث «برّ» را مطرح میکنه ، بحث ورود به بیوت را مطرح میکنه ؟ ‌

می خواد بگه که بعضی از مردم اشتباه میگیرند و غرق در برخی دستورات دین میشند و صاحب را فراموش میکنند و اصلا فکر میکنند که «برّ»؛ سرافرازی ، همینه که شما به این دستورات دین عمل کنی . خداوند می فرماد که «لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» «برّ» اصلا این نیست که شما وارد بیت بشی .‌

چند تا حرف این جا میزنه ، «برّ» این نیست که شما وارد بیوت بشی ، که شما بری حج و امام حسین از حج رفته ، «برّ» این نیست . بعد مطالب دیگه همین جا مطرح هست ، یعنی در یک جمله خلاصه چندین مطلب مطرح میکنه ، این که اصلا اگر شما این جوری فکر کنید نسبت به «برّ» حتی به بیت وارد شدنتون هم حساب نمیشه ، شما در ظاهر انگار که وارد بیت شدید از در رفتید داخل مسجد الحرام ، بالاخره اون آدمهایی که هم در دوره ی صدر اسلام هم که بودند از دیوارها که نمی اومدند داخل، از در وارد شدید ولی حساب نمیشه . ‌

«وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏» یک تفکر هست الان این موضوع . افراد ، بسیاری از انسانها «برّ» را همین دستور العملها میدونند ، خدا میگه که «برّ» این دستورالعمها نیست . حتی در ماجرای حج که این آیه در ماجرای حج هست . در ماجرای حج «برّ» این نیست که شما بری وارد مسجد الحرام بشی و طوافها و اعمالت را به جا بیاری و بعد بگی که من «برّ» انجام دادم ، نه ! «برّ» این نیست ، «وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏» . خیلیها تفکرشون این بود که همون اعمال «برّ» هست ، این آیه را نخونده بودند و شاید فقط خونده بودندو حتی یک ذره فکر نکرده بودند ، اگر این کار را کرده بودند سال 61 هجری در ماجرای امام حسین (علیه السلام) این رفتار را نمیکردند . ‌

بله! پس خداوند این تفکر غلط را در این آیه زیر سوال می بره و می فرماد: شما باید «ولی» داشته باشید ، شما باید «صاحب» داشته باشید و همه ی «برّ» را صاحبتون بدونید . بعد شمایی که فکر میکردید رفتن به سوی بیوت «برّ» هست این را اصلاح کنید ، همه ی «برّ» صاحب شماست ، این را بدونید و بعد «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» حالا با معیار و تراز صاحب ، از مسیری که صاحب شما براتون باز میکنه از اون مسیر وارد بیوت بشید و حالا «وَ اتَّقُوا اللَّهَ». ‌

چون صاحب با صفت تقوا معرفی شده، پس «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» در انتهای آیه یعنی؛ وارد بیوت بشید و سعی کنید که صفاتتون مثل صفات صاحب بشه .

در این جا در بحث «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» مطالب مختلفی هست ، یکی از مطالب این که اونجا می فرماد که « وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏» ، کسی هست که متقی هست و در ادامه می فرماد که «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» حالا وارد بیوت میشید از ابوابش «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» چه صفتی؟ تقوا ، صاحب با چه صفتی مطرح شده ؟ تقوا ، پس وارد بیوت بشید و سعی کنید که صفاتتون مثل صفات صاحب بشه . ‌

اصلا کسی نمیتونه وارد بیوت بشه ، هر کسی سر خود سرش را بندازه پایین و در ظاهر وارد بیتی بشه ، آیه ی قرآن چند تا مطلب در مورد این موضوع می فرماد : اولا که این «برّ» نیست ، دوما این وارد شدن به بیت « مِنْ ظُهُورِها»هست . می فرماد که شما بایستی در ولایت صاحب، وارد بیت بشی . اول به او معرفت داشته باشی اونهم چه معرفتی ، این که تمام «برّ» خود او هست ، یعنی برای عملت قیمت قائل نباشی ، اونها برای اعمالشون قیمت قائل هستند ، در ابتدای آیه که مطرح هست که «لَيْسَ الْبِرّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» یعنی اونها یه عملی میکردند و برای عملشون قیمت قائل بودند و می گفتند که عمل ما «برّ» هست ، میگه نه ! فقط برای صاحب قیمت قائل باش ، با عشق او و به اشتیاق او و از مسیری که او معلوم میکنه، قدم بردار بسوی بیت او و در این مسیر سعی کن که به او شبیه تر بشی . ‌

اون چیز که برامون در گام اول پررنگ باشه قدم برداشتند بسوی بیت نباشه بلکه معرفت به صاحب بیت باشه ، اشتیاق به صاحب بیت باشه ، همه ی «برّ» تویی ، همه ی خوبی ها تویی ، این را ببریم در قلبمون ، جزو ایمانیاتمون بشه، برای اعمالمون قیمت قائل نباشیم

پس اون چیز که برامون در گام اول پررنگ باشه قدم برداشتند بسوی بیت نباشه بلکه معرفت به صاحب بیت باشه ، اشتیاق به صاحب بیت باشه ، همه ی «برّ» تویی ، همه ی خوبی ها تویی ، این را ببریم در قلبمون ، جزو ایمانیاتمون بشه ، همه ی خوبی ها تویی ، همه ی عشق تویی ، همه ی محبتها تویی . این قدر غرق او بشیم ، که وقتی خدا محبت کرد و بابی باز شد و بسوی او قدم برداشتیم این حرکتمون در نظرمون نیاد ، اصلا نبینیم ، برای این حرکتمون اصلا قیمت قائل نباشیم . ‌

بله دوستان! بیاییم در میدان معرفت به امام حسین (علیه السلام) . با این آیه ی قرآن این که همه ی خوبی ها را او بدونیم ، هر جا که نیکی میبینیم یاد او بیفتیم و از او بدونیم ، هر جا محبت میبینیم یاد او بیفتیم ، هر جا رفتار زیبایی میبینیم یاد او بیفتیم ، هر جا کمبود خوبی و نیکی میبینیم، یاد او بیفتیم که او نیست . خط کشمون ، ترازمون او باشه . ‌

مهم این هست که ما چقدر در این فضا زندگی میکنیم؟ اونی که در این فضا زندگی میکنه ، معیار و ترازش میشه « مَنِ اتَّقى‏»، تراز سنجش « برّ» و نیکی میشه؛ « مَنِ اتَّقى‏»

بله! مهم این نیست که این آیه ی قرآن را میدونیم یا نمیدونیم ، مهم این نیست که ما چقدر از این آیه ی قرآن برداشت مطلب داشتیم ، مهم این هست که ما چقدر در این فضا زندگی میکنیم؟ ‌

اونی که در این فضا زندگی میکنه ، معیار و ترازش میشه « مَنِ اتَّقى‏» ، تراز سنجش « برّ» و نیکی میشه « مَنِ اتَّقى‏» ، فلانی میگه من خوبی انجام دادم ، نگاه میکنه رابطه ی فعل اون فرد با « مَنِ اتَّقى‏» چیه ؟ رابطه ی فعل اون فرد با حسین (علیه السلام) چیه ؟ وقتی رابطه ای پیدا نمیکنه میگه « که «لَيْسَ الْبِرّ» ، « برّ» نیست . ‌

بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستیم .‌

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است