عملی مورد قبول بوده و برای فرد کارساز است که خالصانه برای آخرت باشد.
1394/01/20
عملی مورد قبول بوده و برای فرد کارساز است که خالصانه برای آخرت باشد.
پنجشنبه-19جمادی الثانی1436-حکیم
یکی از گام های اول و از ضروریات کارها « اراده به سوی آخرت» هست.
بله در کارها یکی از گام های اول و از ضروریات کارها« اراده به سوی آخرت» هست، اینکه اراده به سوی آخرت باشه، یعنی آدم آخرت رو اراده کرده باشه.
فلانی! چرا داری اینجا کار میکنی؟ میگه اینجا داریم کار میکنیم و از کارمون لذت میبریم، خب این اراده در دنیاست، میگی در دنیا به کار قرآنی که میپردازم لذت میبرم، این اراده در دنیاست، باید اراده ات برای آخرت باشه. عرضم این نیست که در دنیا لذت نبری، لذت ببر ولی اگر نبردی که هم اشکال نداره، ارادهات باید برای آخرت باشه.
قبول بودن اعمال یعنی این که آیا انسان در آخرت نصیبی از عمل خود میبرد یا نه؟
از اعمال انسان باید در آخرت نصیبی به انسان برسه و ثمره ای برای انسان داشته باشه. خب اینها بحث های مختلفی ذیلاش وجود داره، مثلا بحث« قبول بودن اعمال» ذیل همین هست.
خیلی ها نماز میخونن ولی آیا در آخرت از نمازشون نصیبی میبرن؟ لزوما نه! ممکنه در دنیا استفاده ببرن، نماز خونده در دنیا و گفته وقتی که نماز خوندم حس آرامش گرفتم، خب باشه، ولی در آخرت ثمره ای نمی بری، نمازت مقبول نیفتاد.
ممکنه کسی بگه آقا! من موقعی که نماز خوندم حس خوبی داشتم ها! به او گفته میشه باشه، خب خدا رو شکر، چهار دقیقه یک رفتاری کردی و چهار ساعت حس خوبی داشتی، این به اون دَر و در آخرت ثمری نمیبری.
ببینید برای ما باید« آخرت» هم باشه، از مرگ به بعد؛
ملاک رفتار صحیح این است که در آخرت(از مرگ به بعد) به درد فرد بخورد.
اینکه آیا بعد از مرگ کسی عمل ما رو تحویل میگیره؟ یکی از موضوعاتی که در آخرت وجود داره« شفاعت» هست، چه کسی مشمول شفاعت میشه؟ آیا اونی که شب و روز به نماز پرداخته؟ ما در جایی این رو نداریم که کسی که شب و روز به نماز پرداخته مشمول شفاعت میشه.
آیا اونی که در یک مهد قرآن یک معلم بوده مشمول شفاعت میشه؟ یا اونی که در یک مغازه ای کارگر بوده؟
این هم قواعد خاص خودش رو داره، پس یکی از موضوعات آخرت« شفاعت» هست، اینکه چه کسی مشمول شفاعت میشه؟ چه کسی رفتارهاش یک جوری هست که" در آخرت بدردش بخوره"، یکی از منظورهایی که گفته میشه" در آخرت بدردش بخوره" این هست که" در آخرت مشمول شفاعت بشه"، بطور مثال یکی از اون منظور ها این هست.
خب چه طوری میتونه مشمول شفاعت بشه؟
فلانی خدای نکرده فکر میکنه که:" نه، من میرم سراغ قرآن و نماز و اعمال اینجوری و محیط فعالیتم رو هم اینجوری میکنم، إن شاء الله که این اعمالم مثبت هست و من رو نجات میده".
این آدم با همین حرفش سقوط کرده، با همین فکرش سقوط کرده. بعضی ها فکر میکنن که اهل« کتاب» هستند،« اهل قرآن» هستند،« اهل کتاب خدا» هستند و فکر میکنن که عذاب خدا برای اونها نیست در حالیکه خدا اونها رو عذاب میکنه.
این قریب به مضمون یکی از آیات قرآن هست. پس اون چیزی که مهم هست آخرت هست" از مرگ به بعد، دوران بعد از مرگ، دوران برزخ، دوران قیامت، محشر".
حتی ببینید قرائت قرآن؛ فلانی میگه من به قرائت قرآن پرداختم، یک عمر قرائت قران کردم، شاخص چی هست؟« آخرت». در آخرت به همه گفته میشه که« قرآن بخوان( یعنی قرائت کن) و بالا بیا». فلانی مغازه دار بوده و هیچی بلد نبوده، اونجا میگه« بسم الله الرحمن الرحیم» یک قدم میره بالا، میگه« الحمد لله رب العالمین» یک قدم میره بالا و بقیهاش رو هم بلد نیست، ولی دو قدم رفت بالا.
اینکه عرض میکنیم آخرت یعنی« واقعا خالصانه برای آخرت»، یعنی آدم( اراده اش) رو بگذاره برای آخرت.
گاهی ممکنه یک کسی بگه که آقا! من این رفتار رو، این کاری که گفته میشه انجام میدم همچین حال نمیکنم، کیف نمیده، این آدم خالصانه برای آخرت فکر نمیکنه، باید خالصانه برای آخرت فکر کرد. اولین چیزی که داره مطرح میکنه این هست که با این کار کیف نمیکنم، خب کیف نمیکنم برای دنیا رو داره میگه دیگه، چونکه هنوز آخرتش نرفته که ببینه آیا کیف میکنه یا نه. «خالصانه برای آخرت».
برای انجام عمل خالصانه برای آخرت انسان نیاز به هدایت، توجه و همراهی دارد.
در این مسیر آدم نیاز به هدایت داره، نیاز به توجه داره، نیاز داره که همراه باشه، و إلّا ممکنه که راه رو گم کنه، مثلا ببیینید برخی از آیات سوره حدید حاکی از همین هست دیگه.
خیلی عجیب هست، اون منافقین در اونجا دارن اعتراض میکنن، یعنی بخشی از اونها حداقل متوجه نیستن اصلا چی شده؟ لذا میگن که:" بابا ما که در دنیا با شما بودیم، با هم بودیم، چی شد؟ کنار همدیگه بودیم، چی شد؟ چی شد
که اینجوری شده؟ چی شد که اینقدر تفاوت بین ما و شما هست؟"
رفتار انسان باید طوری باشد که بعد از مرگ اهل بیت ع او را جزء متعلقات خویش بخوانند در این صورت ملائکه و دیگران کاری با انسان نخواهند داشت.
بله اون چیزی که مهم هست آخرت هست، یعنی بعد از مرگ اگر سرت رو گذاشتی زمین و از دنیا رفتی، بردند و گذاشتن در قبر، روحت از بدنت فارغ شد کسی تحویلت میگیره؟ کسی رو داریم که پیشوازمون بیاد؟ آیا صاحبی بالای سرمون هست؟ آیا کسی هست که بیاد و بگه:" این روح متعلق به من هست، از دارایی های من هست، از سپاهیان من هست، از دار و دستهی من هست، کسی با او کار نداشته باشه، او باید بیاد و اینطرف بایسته."
یا خدای نکرده اون فرد میشه جزء ارواح سرگردان، حالا باید بگرده و بدوه و بره در کارنامه ی اعمالش نگاه کنه، ببینه که یک چیزی مثبتی پیدا میکنه؟ بره با ملائکه سروکله بزنه، بگه بابا این هم هست ها! اینجوری حساب و کتاب کنیم باهم.
ببینید مثلا اون مطالبی که در مورد بعد از مرگ یک بنده ی خدایی مطرح شده با عنوان" سیاحت غرب" که مطرح هست، خب با اینکه ظاهرا ایشون آدم خوبی بوده ولی اون اوضاع اوضاع خطرناکی هست، دارند از او حساب و کتاب میکِشن، در بعضی عرصه ها با برخی ملائکه طرف میشه، در سرزمین های مختلفی کشیده میشه.
در انجام هر عملی و پیوسته باید مراقبت کرد که روحمان کجا ساکن است.
خب ما باید ببینیم که اگر بمیریم به کجا کشیده میشیم؟ همه ی اعمالمون باید برای ما این رو رقم بزنه، قرآن هست، درس هست، شغل هست، جلسه ی معارفی هست، ببینیم که روح ما کجا داره سیر میکنه؟ این باید برای ما مهم باشه؛ «دوستان! روحمون کجا سیر میکنه؟»
روح انسانها مثل باد هست، مثل نسیم هست « روح ما در کدام سرزمین می وزد؟»
قرآن بخونیم خوب هست، آیا دلمون برای قرب به امام حسین علیه السلام تنگ میشه؟ یعنی روحمون کجاست؟