همه در آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» ساکن شویم
ساکن شدن یعنی ایجاد یک ارتباط حسی و اثر گیری
پنج شنبه-26ربیع الاول1436-دفتر
در موضوع "ساکن شدن در آیه یا سوره ای از سوره های قرآن" هدف، تحقیق در مورد اون آیه یا سوره نیست ، بلکه در وهله ی اول ایجاد یک رابطه ی حسی با اون آیه یا سوره هست ، آدم یک مفهوم ساده از اون آیه بدونه ولو در حد یک ترجمه ی صحیح و بعد به اون مطلب بپردازه ، در طول روز بهش بپردازه و تو اوقات مختلف بهش فکر کنه و شروع کنه که یک ارتباط حسی با اون مفهوم ایجاد کنه . ازش اثر حسی بگیره ، در کلامش اثر بگذاره و به مرور در رفتارهاش اثر بگذاره .
در موضوع "ساکن شدن در آیه یا سوره ای از سوره های قرآن" هدف، تحقیق در مورد اون آیه یا سوره نیست ، این نیست که بریم مطالب مختلفی را جمع آوری بکنیم و هر چی که میتونیم توسعه بدیم و یا این که برسیم به یک مقاله.
بلکه در وهله ی اول ایجاد یک رابطه ی حسی با اون آیه یا سوره هست ، آدم یک مفهوم ساده از اون آیه بدونه ولو در حد یک ترجمه ی صحیح و بعد به اون مطلب بپردازه ، در طول روز بهش بپردازه و تو اوقات مختلف بهش فکر کنه و شروع کنه که یک ارتباط حسی با اون مفهوم ایجاد کنه . ازش اثر حسی بگیره ، در کلامش اثر بگذاره و به مرور در رفتارهاش اثر بگذاره .
مثلا دوستی در این فضا بدنبال بهره بردن از سوره ی "حمد" هست و آیه ی دوم سوره ی "حمد" :
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» ، خب این دوستمون نگه که من رفتم و در مورد این آیه تحقیق کردم ، نظرات متعدد مفسرین را دیدم ، بررسی کردم ، این چند تا نظر وجود داره ، امام (ره) هم در تفسیر سوره ی حمد هم این را گفته ، فلانی هم این را گفته ، حرف فلانی قیمتش بیشتره . خب این موضوعات خوب هست ولی یک تحقیقه .
دوستان! یک ترجمه ی صحیح از این آیه داشته باشیم ، وارد اون مفهوم بشیم . «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» : "حمد" برای خداست که ربِّ عالم ها است . همین جمله را باهاش زندگی کنیم و ازش برداشت کنیم ، "حمد" برای خداست ، پس چیز دیگه ای را حمد نکنیم . هر رفتاری که به مفهوم "حمد" از چیز دیگه ای هست او رفتار غلطه ، اون را نداشته باشیم .
یک قدم جلو تر ، "حمد" کنیم خدا را ، این آیه می فرماد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» یه مفهومش یعنی این که بیایید خدا را حمد کنید ، بیایید در میدان حمد . پس در هر صحنه ای ، در هر شرایطی در زندگی فضای حاکم بر من "حمد" خدا باشه .
صبح که اون دوستمون از خواب بلند میشه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» ، میره به سمت نماز صبح «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» ، از نماز فارغ میشه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» ، البته سعی کنه که قلبا و در فکرش هم درگیر باشه ها ، یعنی عادت زبانی نشه ، ولی تو این فضا زندگی کنه .
دوستان ! گاهی شده که افراد مختلف به آدم میگند که یه فلان مسأله ای بود شش ماه فکر من را به خودش مشغول کرده بود ، نمی تونستم ازش جدا بشم ، یه اتفاقی فلان جا افتاده بود و من چندین روز در گیرش بودم ، وقت و بی وقت فکرم اون جا بود .
آیه ها و سورهای قرآن قیمتشون از یک اتفاق و یک ماجرای عجیب و یک موضوعی که فکر اون افراد را به خودشون مشغول میکنه خیلی بیشتر هست .
چرا فکر ما سه ماه در گیر یک آیه ی قرآن نباشه . بگذارید به شخصیت وجودمان عادت بدیم و یا طوری تربیتش کنیم که آیات قرآن براش پررنگ باشه .
اگر ما یه مدتی ، دو ماه ، سه ماه ، چند روز در یک آیه ی قرآن ساکن باشیم . به تعبیری یک بخشی از این ساکن باشیم یعنی فکرمون درگیر باشه ، یعنی به شخصیت وجودمون این را یاد دادیم که آیات قرآن براش قیمتی باشه .
گاهی رفتار ما با آیات قرآن این جوری هست که خب این آیات را خوندیم اینها که هیچ ، از این ها که رد شدیم این ها که هیچ ، این ها که تمام شد .
بیاییم با آیات قرآن رابطه ایجاد کنیم ، رابطه ای عمیق تر . بدنبال ایجاد رابطه ای عمیق تر با آیات قرآن باشیم تا حد رفاقت با قرآن
یه موقعی ما رفتار یادگیری نکات از آیات قرآن داریم ، بله ، آدم تند تند آیات قرآن را می خونه و عبور میکنه و میره و میگه که نکاتش را برداشت کردم . ولی یه موقعی می خواهیم با قرآن یک حس تربیتی ایجاد کنیم ، یه رابطه ی نزدیک و در ادامه با قرآن رفاقت ایجاد کنیم .
شما وقتی رفیقتون بیاد پیش شما و یکسری مطلب بگه شما شروع نمیکنی مطالب رفیقت حالا در هر زمینه ای که هست بگی که من نکته برداری کردم مطالب شما را خیلی ممنون ، دست شما درد نکنه و خدا حافظ کار دارم می خواهم و برم به کارهام بپردازم!. شما میری اگه مطالب، مطالب قیمتی باشه شب بهش فکر میکنی و فردا باهاش درگیری و پس فردا ، چهار روز دیگه به رفیقت زنگ میزنی ، اون جمله که گفتی چی بود ؟ چرا این را گفتی ؟ چرا این رفتار را انجام دادی؟ چون که او رفیقه با شما .
بله پس بیاییم با آیات قرآن رابطه ایجاد کنیم ، رابطه ای عمیق تر . بدنبال ایجاد رابطه ای عمیق تر با آیات قرآن باشیم . با ذهنمون به سرعت از آیات قرآن عبور نکنیم ، یک جایی افسار ذهن را بگیریم دستمون و بگیم که این جا باید وایستی .
مثلا در فلان آیه ی قرآن یک سری مطالب می فرماد در چند آیه ی قبل بعد میرسه می فرماد که «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ» !! ، خب ما به این آیه رسیدیم میگیم بله این مطالب را گفت ، بعد میگه که "پس شما کجا میرید؟" خب این آیه تمام شد و رفت ، ما بریم . نه ! یه مدتی فلان دوستمون در این آیه ساکن باشه «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ» کجا میری ؟ حالا که اینها هست پس تو کجا میری ؟ خب این موضوع درمون اثر کنه و در این جا ساکن بشیم .
نگیم که خب این آیه نکته ی خوبی داشت ، برداشت کردم و از این آیه عبور کنیم . نه امروز در این فضا باشیم ، فردا هم همین جا باشیم ، تا کی ؟ یه ماه دیگه هم همین جا باشیم .
آدم این قدر در آیه ی دوم سوره ی "حمد" باشه که که خودش بشه "حمد" . آدم فلانی را میبینه یاد حمد بیفته . فلان دوستمون را میبینه بگه که من توی "حمد" کم گذاشتم ، وقتی که فلانی را میبینم یک تذکری هست برای من . نه این که فقط در جلسه و یا حضور دوستان زبان به "حمد" باز کنه ، این هم باشه ولی واقعا در عمل ، در وجود خودمون ، در قلب خودمون "حمد" بشیم .
برخی از آیات و سوره ها هم ممکنه که ایجاد ارتباط اول باهاشون سخت باشه ، به لحاظ مفهوم سختی که دارند ، یا هر دلیل دیگه ای خب اصرار نکنیم روی اون آیات و سوره ها . ضرورت هم نداره که بریم رو آیاتی که صحبتی نبوده و یا کسی از دوستان اون جا نیست بریم و ساکن بشیم . مثلا دوستی ممکنه بگه که من ارتباط ایجاد کردنم با آیات قرآن سخت هست ، خب ، با آیه ی سوره ی "حمد" که میتونی ارتباط ایجاد کنی ؟ میگه بله ، خب توی همین آیه باش . چرا "حمد" نیستی ؟
دوستان! آدم این قدر در آیه ی دوم سوره ی "حمد" باشه که که خودش بشه "حمد" . آدم فلانی را میبینه یاد حمد بیفته . فلان دوستمون را میبینه بگه که من توی "حمد" کم گذاشتم ، وقتی که فلانی را میبینم یک تذکری هست برای من . نه این که فقط در جلسه و یا حضور دوستان زبان به "حمد" باز کنه ، این هم باشه ولی واقعا در عمل ، در وجود خودمون ، در قلب خودمون "حمد" بشیم .
یه صحنه ای برامون پیش میاد یک کار خدایی ، کوچک ، بزرگ ، در قلبمون "حمد" باشه . توفقات خدا را ببینیم و به "حمد" بپردازیم . همین لحظه ای که این جا هستیم را ببینیم و به "حمد" بپردازیم .
از کانال "حمد" با خدا ارتباط ایجاد کنیم . می خواهیم یه جوری بشیم که متعلق با خدا باشیم ، یعنی در جبه ی خدا باشیم ، سمت خدا باشیم. بریم تو فضای یک چیزی که "متعلق" به خداست و به "سمت" خداست، «الْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ حمد متعلق به خدا و بسوی خداست . بریم توی این سفینه سوار بشیم .
از کانال "حمد" با خدا ارتباط ایجاد کنیم . می خواهیم یه جوری بشیم که متعلق با خدا باشیم ، یعنی در جبه ی خدا باشیم ، سمت خدا باشیم ؟ بریم تو فضای یک چیزی که "متعلق" به خداست و به "سمت" خداست . اون چیه ؟
«الْحَمْد» ، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» : متعلق به خدا و بسوی خداست . بریم توی این سفینه سوار بشیم . در قلبمون با خدا ارتباط ایجاد کنیم ، تو ماشین هستیم ، تو سفر هستیم ، تو حضر هستیم ، در مسیری هستیم ، در خلوتی هستیم ، تو قلبمون رو به خدا کنیم ، با هر زبانی که میتونیم و بلدیم "حمد" خدا کنیم .
نگیم که من که خیلی "حمد" خدا کردم و میکنم ، شاید بهترینمون در "حمد" خدا از صد نمره ی یک بگیریم . ما هنوز خیلی فاصله داریم با حامد شدن ، خیلی فاصله داریم تا به ما بگند که شما مصداق آیه ی «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» هستید .
هممون در فضای همین آیه باشیم ، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» . جوری باشیم که اگه یکی خواست رو ما اسم بگذاره بگه که اینها یه گروه هستند ، یه جمع هستند ، گروه "حامدین" ، جمع "حامدین" . یعنی یه جمعی هستد که یه صفت دارند و اون صفت ، صفت "حمد" هست .
بله! پس میشه ، بسیاری از دوستانمون ، هممون در فضای همین آیه باشیم ، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» . جوری باشیم که اگه یکی خواست رو ما اسم بگذاره بگه که اینها یه گروه هستند ، یه جمع هستند ، گروه "حامدین" ، جمع "حامدین" . یعنی یه جمعی هستد که یه صفت دارند و اون صفت ، صفت "حمد" هست .
حمد خیلی دایره اش بزرگه . شما وقتی که به دوستت نگاه میکنی ، نگاهت باید حاکی از "حمد" باشه ، لحن کلامت باید حاکی از "حمد" باشه . در خانواده "حامد" باشی . فلانی اصلا رفتارش با همسرش به "حمد" نمی خوره .
. پس دوستان در "حمد" ساکن باشیم . در آیه ی سوره ی حمد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» . فضای این آیه را به وجودمون و به نگاهمون بکشونیم ، به کلاممون بکشونیم ، به رفتارمون ، به نشستنمون ، به برخواستنمون ، به امورات زندگیمون ، به تعاملاتمون با اطرافیانمون ، به دوستانمون ، با خانواده ، با محل کار . به افکارمون بکشونیم ، به افکارمون در مورد آینده ، در مورد گذشته .
فلانی یه جوری به آینده ی زندگیش فکر میکنه که هیچ رنگ و بویی از "حمد" درش نیست ، چرا این جوری فکر میکنی به آینده ی زندگیت ؟ این نوع فکر کردن به آینده ی زندگی منافات داره با "حامد" بودن . این که این موارد را عرض میکنیم بخاطر این که یه مقداری فضای ذهنمون باز تر بشه نسبت به عرصه های "حمد" .
وارد شدن در آیات، یعنی کشاندن آیات به درون همه عرصه های زندگی
دوستان! "حمد" فقط این نیست که گاهی که با دوستانمون به دور هم بودیم به زبان بیاریم «الْحَمْدُ لِلَّهِ» خدا محبت داشته . از در که رفتیم بیرون در خیابون راه میرفتیم در چه حال و هوایی راه می رفتیم ؟ "حمد" اونجا هم هست . وقتی که داریم میاییم در جمع دوستان در یک جلسه ای در چه حال و هوایی راه میاییم ؟ افکارمون تو چه فضایی هست ؟ "حمد" اون جا هم هست . وقتی وارد خونه شدیم در فضای خانواده ، در چه حال و هوایی آنجا هستیم ؟ در چه حال و هوایی وارد میشیم ؟ "حمد" اونجا هم هست . وارد شدن به آیات این طور نیست که شما یک آیه ی قرآن را بر یک کاغذی بنویسی و یا بر دیواری بنویسی بری بهش تکیه بدی فشار بدی بگی می خوام وارد بشیم . این طور نیست ، تو صحنه های زندگیت هست .
شما با وارد شدن درست در خانه می تونی وارد سوره ی "حمد" بشی . یه کسی با درست قدم برداشتن به سمت خانه و ورود درست ظرف ده دقیقه می تونه وارد سوره ی "حمد" بشه . یه کسی از اون طرف نگاه کنه بگه که این آدم الان داره میره خونش ولی انگار که داره وارد آیه ی «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» میشه .
خدایی نکرده کسی در جلسه ی معارفی می شینه و "حمد" خدا می کنه به زبان ، ولی وقتی به سمت خونش حرکت میکنه از همین "حمد" زبانیش هم دور میشه و چند کیلومتر از "حمد" دورتر میشه .
بله دوستمون می فرماد که : آیا میشه برای وارد شدن به فضای "حمد" توسل کرد ؟ بله توسل همیشه هست ولی توسل نباید نافی سعی باشه . فلانی چرا این جوری رفتار میکنی ؟ نمی دونم ، من حالا توسل هم کردم حالا ان شاء الله اهل بیت (علیهم السلام) عنایت کنند ، خداوند عنایت کنه و درست بشه . نه ! تو مقصری .
شما وقتی وارد سوره "حمد" شدی که وقتی همسر شما، شما را دید یاد سوره ی "حمد" بیفته و یاد "حمد" خدا . اگر شما در خانه تابلویی بودی ، نه زبانی بلکه تابلویی عملی برای تذکر به حمد خدا، اون موقع میشه امیدوار بود که شما در مسیر وارد شدن به سوره ی "حمد" و آیه ی "حمدخدا" هستی .
چرا همسر شما، شما را میبینه یاد "حمد" خدا نمی افته ؟ این که بیاییم در جلسه ی معارفی "حمد" زبانی داشته باشیم خوبه ولی شما وقتی وارد سوره "حمد" شدی که وقتی همسر شما، شما را دید یاد سوره ی "حمد" بیفته و یاد "حمدخدا" . اگر شما در خانه تابلویی بودی ، نه زبانی بلکه تابلویی عملی برای تذکر به "حمدخدا" ، اون موقع میشه امیدوار بود که شما در مسیر وارد شدن به سوره ی "حمد" و آیه ی "حمد" خدا هستی .
باید در خانواده اعضای خانواده "حمد" را حس کنند ، با چی ؟ با رفتار . البته این دو طرفه و چند طرفه هست در اعضای خانواده ، مربوط به همه ی اعضای خانواده هست ولی این مطلب دلیل نمیشه که من اون طوری نباشم .
فلانی میگه که خانم من این جوری رفتار کرد و من هم این طوری رفتار کردم . این "حمد" نیست . نه خب اون فرد اون طوری رفتار کرد ، خب باشه رفتار تو "حمد" نیست . شاید همسر شما نخواد وارد "حمد" بشه ، شما باید وارد "حمد" بشی.
شاید رفیق شما نخواد وارد "حمد" بشه ، شما باید وارد "حمد" بشی . دوستم این جوری رفتار کرده و در ازاش من این جوری رفتار میکنم ، این "حمد" نیست . "رحمت" وقتی جریان داره که انسانها در "حمد" زندگی کنند .
خداوند می فرماد: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ»"محمد" ، سردمدار "حمد" ، کاروان سالار "حامدین" ، قله ی "حمد" . کسانی که در معیت او هستند «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» رحمت توشون جریان داره .
می فرماد چی ؟ «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ» و کسانی که در معیت او هستند ، در معیت کی ؟ "محمد" ، سردمدار "حمد" ، کاروان سالار "حامدین" ، قله ی "حمد" . کسانی که در معیت او هستند «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» رحمت توشون جریان داره .
فلانی با همسرش با شدت برخورد میکنه ، چرا با شدت برخورد میکنی ؟ اگر در فضای "حمد" هستی با کسانی با شدت برخورد میکنی که اونها را کفار بدونی ، کفار یعنی کی در این آیه ؟ یعنی کسانی که بر محمد "خط" میکشند . با بقیه « رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» .
بیاییم در وارد شدن در "حمد" با هم مسابقه بگذاریم ، کی در "حمد" زودتر وارد میشه ؟ کی "حامد" بودنش بیشتر میشه ؟ در خانه ، در دوستان ، در کار ، در اجتماع ، در درون ، در قلب . و البته مهم ترین عرصه ی حامد بودن خانواده هست .
بیاییم در وارد شدن در "حمد" با هم مسابقه بگذاریم ، کی در "حمد" زودتر وارد میشه ؟ کی "حامد" بودنش بیشتر میشه ؟ در خانه ، در دوستان ، در کار ، در اجتماع ، در درون ، در قلب . و البته مهم ترین عرصه ی حامد بودن خانواده هست .
فلانی در خانواده محبت میکنه ، چرا ؟ بخاطر "حمدخدا" . فلانی در خانواده بیشتر محبت میکنه ، چرا ؟ بخاطر بیشتر "حمدخدا ". یعنی جوری باشیم که محبت کردن در خانواده بیاد ذیل "حمدخدا" .
دوستان ! در "حمد" اول خانواده ، بعد خانواده ی بزرگتر اطرافیان خانواده ، بعد دوستان ، بعد سایرین .
"حمد" هم عرصه ی زبان بازی نیست ، این که این مقدار در مورد "حمد" صحبت شد بیشتر غرض این بود که میدان وسیع "حمد" را بشناسیم و واردش بشیم در عمل ، در موضوعات مختلف زندگیمون . نگیم که خب من بر زبان در روز شمردم چند بار "حمد" بر زبان میارم .
بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستیم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برای ورود درست به مسیر "بسوی خدا" باید وارد "حمد" شد ، و این "حمد" موضوعی نیست که برای اول مسیر باشه ، با "حمد" باید وارد شد ، با "حمد" باید حرکت کرد و با "حمد" باید تا آخر رفت . سفینه ای که حرکت میده "حمد" هست
برای ورود درست به مسیر "بسوی خدا" باید وارد "حمد" شد ، و این "حمد" موضوعی نیست که برای اول مسیر باشه ، با "حمد" باید وارد شد ، با "حمد" باید حرکت کرد و با "حمد" باید تا آخر رفت .
سفینه ای که حرکت میده "حمد" هست ، سفینه ای که درش آدم سوار میشه و حرکت میکنه "حمد" هست . با موضوعات مختلفی مواجه میشه ، بهره های مختلفی میبره ، ولی با چی حرکت میکنه ؟ با "حمد" . تا آخر همین طور هست .
در آیه ی قرآن می فرماد چی ؟ «وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» ، آخرش هم "حمد" هست ، اول "حمد" آخر هم "حمد" .
دوستانی که می خواند در "مسیر قرآنی" حرکت داشته باشند بسوی "سرزمین های مرتفع" بجنبند وارد "حمد" بشند . برای "حامد" شدن عجله داشته باشیم . موکول نکنیم به فرصت دیگری
پس انشاء الله دوستانی که می خواند در "مسیر قرآنی" حرکت داشته باشند بسوی "سرزمین های مرتفع" بجنبند وارد "حمد" بشند . برای "حامد" شدن عجله داشته باشیم . موکول نکنیم به فرصت دیگری ، برای "حامد" شدن عجله داشته باشیم . از اولین موضوعی که به ذهنمون میرسه که عرصه ای مهم و جدی برای "حامد" شدن هست از همون شروع کنیم . از اولین جایی که به نظرمون میرسه که اون جا نطقه ضعف هست ، از همون جا شروع کنیم به اصلاح .