روحیه صالحیت و عزم به مهدویت داشته باشیم


توکلت علی الله‌

روحیه صالحیت و عزم به مهدویت داشته باشیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

روحیه و به تبع آن دغدغه ما، به عنوان مهمانان حرم امام رضا (علیه السلام)، برامون پررنگ باشه، روحیه ی ما در این مهمانی، روحیه ی صالحیت باشه ، روحیه ی عزم به مهدویت باشه

مهمان در خانه ی میزبان چه چیز را مراعات کنه ، ما به عنوان مهمانان حرم امام رضا (علیه السلام) و امام کریم و رئوف به عنوان میزبان . ما چگونه باشیم ؟ ‌

اون چیز که برای ما پررنگ باشه روحیه ما باشه ، دوستان روحیه ی ما چیه ؟ و به تبع روحیه، دغدغه ی ما چیه ؟ این برامون مهم باشه . در این مهمانی مثل بسیاری از مهمان ها بر سر سفره میشینیم ، از انواع غذاهایی که میزبان قرار داده استفاده میکنیم ، جاهای مختلف این مجلس قدم میزنیم ، اما روحیه ی ما و به تبعش دغدغه ی ما چیه ؟ ‌

این برامون پررنگ باشه . بحث ساده ای هست ، خیلی نیاز به توضیح نداره . شما یک مهمانی را برگذار میکنی ، چند نفری را به مهمانی دعوت میکنی ، وقتی که مجلس را بر پا میکنی یا مناسبات مجلس را می خواهی در نظر بگیری، برات مهم هست ، مهمانهایی که می خواهند بیایند روحیشون چه جوری هست و به تبع اون، دغدغه هاشون چیه ؟ بر اساس اون، سعی میکنی که در مهمانی ازشون پذیرایی کنی . ‌

دوستان بیاییم به گونه ای رفتار کنیم که روحیه ی ما روحیه ی صالحیت باشه ، روحیه ی عزم به مهدویت باشه ، روحیه ی رسیدن به عمل صالح ، دغدغه ی صالحیت ، دغدغه ی عمل صالح . ‌

ابراهیم ع پس از معجزه عظیم خداوند، دو جمله بیان می کنند؛ «وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ‏ إِلى‏ رَبِّي سَيَهْدينِ » و «رَبِّ هَبْ لىِ مِنَ الصَّالِحِينَ». این دو جمله حاکی از روحیه صالحیت در ایشان است.

امام (علیه السلام) توفیق دادند و ما را در مهمانی شرکت دادند ، ما در این مهمانی نشون بدیم که روحیمون چیه ؟ ابراهیم (علیه السلام) در آن مهمانی و معجزه ی خدا، روحیش را نشون میده . همه ی اون آدم ها جمع میشند و یه آتشی بر پا میکنند ، با تعبیر قرآن «جحیم» ، یه بنیانی میسازند و ایشون را پرتاب میکنند به سوی آتش . علی رغم این که ایشون بسیاری از تذکرات و هدایت ها را برای این قوم داشته و اینها گوش نکردند . ایشون را می اندازند به سمت آتش ،‌

دوستان ! بریم در این مسیر، بسوی اون آتش با ابراهیم (علیه السلام) همراه باشیم . یک قومی که بارها بهشون تذکر میدند و خدایی که، بارها ابراهیم (علیه السلام) را نصرت کرده ، هدایتها قبل از این بسیار بر او جاری بوده . این قوم، این فرد را میگیرند و به سمت آتش پرتاب میکنند ، خب ابراهیم (علیه السلام) به سوی آتش داره میره ، چه اتفاقی داره می افته ؟ تا این جا در ظاهر، این قوم برنده شده ، ابراهیم (علیه السلام) را از صحنه محو کردند . وقتی با اون بنیانهایی که ساخته بودند، ابراهیم (علیه السلام) را به سمت آتش پرتاب میکنند، اگر در این لحظه، این داستان را متوقف کنیم، اون قوم برنده هستند . فرض هم کنیم که ابراهیم (علیه السلام) از ادامه ی داستان بی اطلاع هست ، نمیدونه که چی میشه . بین زمین و آسمان به سوی آتش داره میره ، دوستان! کار تموم شده ! ‌

وقتی در آتش قرار میگیره، خداوند این صحنه را عوض میکنه ، معجزه میکنه ، یک معجزه ی بسیار بزرگ . آتش میشه گلستان؛ «بردا و سلاما». آتش میشه یک بهشت . ‌

خب یک دفعه مسیر داستان عوض شد ، ابراهیم (علیه السلام) این نبرد را برد ، یک نبرد بود بین ابراهیم (علیه السلام) و اون قوم ، ابراهیم (علیه السلام) این نبرد را برد و اون قوم شکست خوردند ، رفتار ابراهیم (علیه السلام) این جا بسیار زیباست و بسیار عجیب . این حاکی از روحیه ی ایشون هست . بجای این که بر گرده رو به قوم و خطاب به قوم عرض کنه که ؛ دیدید که من این نبرد را بردم ، و بعضی از این بحث ها ؛ ایشون رو به رب صحبت میکنه ، ایشون روحیش را مطرح میکنه ، توی اون فضا می فرماد که «وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ‏ إِلى‏ رَبِّي سَيَهْدينِ » من روانه ی بسوی ربم هستم ، او من را هدایت خواهد کرد و «رَبِّ هَبْ لىِ مِنَ الصَّالِحِينَ». » ، خدایه به من فرزندی صالح بده . ‌

دوستان این رفتار خیلی عجیب هست ! ‌

روحیه ی این مرد خدایی خیلی عجیبه ! ‌

روحیه ی تاختن ، روحیه ی بسوی صالحیت ، هیچ چیزی او را متوقف نمیکنه ، هیچ چیزی باعث نمیشه که او لحظه ای از تاختن و دغدغه ی تاختن دست برداره . او در هر شرایطی بدنبال صالحیت هست ، در هر صحنه ای بدنبال صالحیت هست . در هر صحنه ای بدنبال مهدویت هست . ‌

ابراهیم (علیه السلام) یک تنه به همراه اسماعیل (علیه السلام) میاد تو میدان، تا آیه ی «فَصَلِ‏ لِرَبِّكَ وَ انْحَر» را اجرا کنه

ادامه ی این ماجرا که عرض شد، بخاطر این رفتار زیبا، خداوند به ایشون اسماعیل (علیه السلام) را عطا میکنه . ایشون به همراه اسماعیل (علیه السلام) ماجراهای بزرگی را جلو می برند . بسیاری از رفتارها که امروز ما در غالب حج میشناسیم . ببینید ایشون یک تنه به همراه اسماعیل (علیه السلام) میاد تو میدان، تا آیه ی «فَصَلِ‏ لِرَبِّكَ وَ انْحَر» را اجرا کنه . خداوند از یه جایی، وسطهای این آیه، جلوی ایشون را میگیره و میگه که نمی خواهد ، بقیش را تو نرو ، و الا «فَصَلِ‏ لِرَبِّكَ» را ایشون تا یه جایی پیش میرند . «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ‏ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ»؛ « فَصَلِ‏ لِرَبِّكَ» اصلا این را جلو برد ، تا این جا جلو اومده ؛ بعد « وَ انْحَر»، میره برای قربانی کردن . ‌

عطاهای بسیار عظیم خداوند به ابراهیم (علیه السلام) پس از ماجرای آتش، به خاطر روحیه ی ابراهیم (علیه السلام) و به تبع اون، دغدغه های ابراهیم (علیه السلام) بوده

در پرانتز عرض کنیم ، دوستان این ارتباط رفتارهای ابراهیم (علیه السلام) به همراه اسماعیل (علیه السلام) با آیه دوم سوره ی کوثر جای تامل داره . بخاطر رفتار زیبای ابراهیم (علیه السلام) ، بخاطر روحیه ی زیبای ابراهیم (علیه السلام) :‌

در هر صحنه ای بدنبال مهدویت ، در هر صحنه ای بدنبال صالحیت . ‌

خداوند بخاطر این روحیه ی عالی ، بخاطر این روحیه ی قیمتی به ابراهیم (علیه السلام) جزای بسیار بزرگی را میده ، « إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي‏ الْمُحْسِنينَ» ، کجاست ؟ ایشون را بخاطر این روحیه ی زیبا، ماجرای اسماعیل (علیه السلام) ، کعبه ، حج ، زبح ، و در ادامه « وَ فَدَيْناهُ‏ بِذِبْحٍ عَظيمٍ ، وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرين‏» و ... عطا می کنه.‌

خداوند به چی دقت کرده ؟ به چی توجه کرده ؟ به روحیه ی ابراهیم (علیه السلام) و به تبع اون دغدغه های ابراهیم (علیه السلام) . ‌

روحیه ی صالحیت و دغدغه ی صالحیت . ‌

ابراهیم (علیه السلام) در اون صحنه نشون میده که خدایا پیروز شدن بر این قوم، ضایع شدن این قوم، برای من افتخار نیست ، مهم صالحیت هست . ‌

بله از این جا یک نکته ی اخلاقی و رفتاری برداشت میشه ، ما گاهی در مواجهه با دیگران اگر اختلافی باشه ، اگر مطلبی باشه یا مساله ای باشه، بنامون اینه که اون را ضایع کنیم و حتی اگر خودمون بنا بر این نگذاریم، خدا صحنه ای ایجاد کنه که اون ضایع شده، ما احساس میکنیم که دلمون خنک شد و گاهی به روش و روی دیگران میاریم که این دست خداست ، خوب شد ؟ دیدی که این جوری شد ! روحیه ی ابراهیم (علیه السلام) این جوری نیست . ‌

ابراهیم (علیه السلام) حتی زیر چشمی هم به ایشون نگاه نمیکنه که بگه که ضایع شدی ، رو به خدا صحبت میکنه «قالَ إِنِّي ذاهِبٌ‏ إِلى‏ رَبِّي سَيَهْدين‏» . ‌

در صحنه های مختلف «قالَ إِنِّي ذاهِبٌ‏ إِلى‏ رَبِّي سَيَهْدين‏»، ذیل این و در این فضا برنامه ی صالحیت . این روحیمون باشه .

بله دوستان! این یک درس باشه برای ما ، در صحنه های مختلف، در مواجهه ی با دوستان ، در مواجهه ی با موضوعات مختلف ، در مواجهه ی با موضوعات مختلف ، خانواده ، اجتماعیات ، اقتصاد و ... عزممون برای صالحیت باشه ، یک آیه پیش رومون باشه «إِنِّي ذاهِبٌ‏ إِلى‏ رَبِّي سَيَهْدين‏» . این بالای سرمون و بر اساس این صالحیت . حالا اون جا یکی از مهم ترین ها برای مسیر صالحیت، برای ابراهیم (علیه السلام) « رَبِّ هَبْ‏ لي‏ مِنَ الصَّالِحين‏» است؛ یک فرزند صالح . شما از این برنامه ی صالحیت نتیجه بگیر ،‌

در صحنه های مختلف «قالَ إِنِّي ذاهِبٌ‏ إِلى‏ رَبِّي سَيَهْدين‏»، ذیل این و در این فضا برنامه ی صالحیت . این روحیمون باشه . ‌

با روحیه ی عزم برای مهدویت، در حرم امام (علیه السلام) باشیم .

شما یه مهمانی برپا میکنی، میگی که بی زحمت قبل از این که این مهمانها بیایند، اینها را این جوی بچینید ، یکی میگه که چرا ؟ اون بنده ی خدایی که همراه اونها میاد، روحیش یه جور خاصی هست ، اگر این ترتیب نباشه، ناراحت میشه . ببینید به روحیش توجه میکنی ، روحیش یه جور خاصی هست ، اگر این جوری بذاریم، یا این برنامه در این کار باشه ، یا این موضوعات باشه، بیشتر مورد پسندش هست . ‌

یکی می پرسه چرا ؟ میگه که روحیش این جوری هست . شخصیتش این جوری هست و به تعبش، دغدغه هاش این جوری هست ، ما در حرم امام (علیه السلام) مهمان هستیم ، روحیمون چه جوری هست ؟ ‌

آیا دست اندر کاران عرش امام (علیه السلام)، این موضوع براشون پررنگ شده که بیاییند موضوعاتی بگذارین جلوی پای اینها ، برنامه هایی بگذارند که این روحیه ی خاص اینها را در نظر بگیریند ، اگر موضوعاتی پیش بیاد که اینها را از صالحیت ، از عزم بسوی مهدویت متوقف کنه، اینها ناراحت میشند . اگر چیزی جلوشون بگذاریم که به این مسیر ارتباطی نداشته باشه اینها ناراحت میشند ، مهمان هم که نباید ناراحت بشه ، از مهمان، بایستی خوب پذیرایی بشه ، این سنت رسول خداست . ‌

دوستان ! با روحیه ی عزم برای مهدویت، در حرم امام (علیه السلام) باشیم . ‌

ابراهیم (علیه السلام) با این روحیه در میدان بود، برنامه های خدا را ببینید برای ایشون . عطای اسماعیل (علیه السلام)، ماجرای اقامه ی صلاۀ ، «ربنا لیقیموا الصلاۀ» ، ماجرای حج ، رفعت بیت خدا ، ماجرای ذبح . حالا اینها برخیش بود . چرا ؟ چون که ایشون، این روحیه را داشت . ‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است