رفتار یک محقق


رفتار یک محقق

محقق یک تحقیق، باید علاوه بر کیف کردن از اون فضا، اون فضا رو تحقیق کنه. بایستی ببینه این فضا چیه؟

همین که بِ «بسم الله »رو میگه معلوم میشه از کجا شروع کرده،یعنی با چه فضایی و از کجا شروع کرده؟ از همونجا یا فاتحه ی تحقیقش رو میخونم یا به تحقیقش بها میدم که این از جای درستی شروع کرده.و بعد حالا اگر درست هم شروع نکرده یه بحث میشه، تحقیقات نکته ای و جالب...‌

سه هفته پیش موضوع این بود که شما اون فضا برات جالب بود اون شب( شب میلاد رسول الله (صلوات الله علیه))شما قرار شد بری این رو حل کنی که اون فضا چی بود؟‌

کسی که تحقیق نمیکنه بسته به حال و هوایی که داره بسته، به تزکیه ای که داریم از اون فضا اثر میگیریم(هممون ها!).اونی که تحقیق میکنه ضمن اثر گیری از این فضا بایستی ببینه این فضا چیه؟چون داره تحقیق میکنه دیگه، یعنی اینکه اون فضا رو پیدا کنه میشه کلید تحقیقش،سرشاخه های تحقیقش.پیدا کنه که شاخه های این فضا چی بود؟سه هفته پیش هم این فضا رو صحبت رو کردیم دیگه، درسته؟‌

آدم به غیر از عروج هم باید در فضای اهلبیت(علیهم السلام)باشه،درسته؟ اما از معراج چه استفاده ای میخوایم ببریم؟این رو باید در بیاریم،شماالان یک حسی پیدا کردید،عرض کردم یک موقعی آقا مرتضی هم در اون جلسه مینشینه میگه آره من هم کیف کردم .شما هم اون رو باید داشته باشی،ولی بعنوان محقق، موضوع یک چیز دیگه هم بایدداشته باشی.این فضا رو تحقیق کنی.این فضا رو تحقیق کنی ضمن اینکه اون کیف کردن رو باید داشته باشی.‌

درباره ی اقامه صلاة صحبت میکنیم با هم، باز آقا مرتضی مینشینه در جلسه یا دوستان دیگه مثلا کیف میکنند واستفاده ای هم میبرن.یه کسی دیگه داره اقامه صلاة رو تحقیق میکنه (که هیچ کسی الان تحقیق نمیکنه)، اون باید این فضا رو تحقیق کنه. ضمن اینکه همه ی اون فضا رو به خودش منتقل میکنه باید تحقیق کنه یعنی اون فضا بشه تحقیق، بیاد مکتوب بشه، بگه شاخصه ها اینهاست،بیاد سر فصل دربیاد،بعد روش کار کنه،گلوگاه های اصلی یا سرنخهای اصلی رو بدست بیاره، شروع کنه روی اونها کار کردن،این علیرغم(بهره بردن از فضا)کار محقق هست ،علیرغم اینکه باید اون فضا رو داشته باشه کار محقق این هم هست و این میشه تحقیق.‌

من انتظارم این بود که وقتی اون صحبت رو مطرح کردیم سه شب بعدش شما صحبت کنید،بعد با همون فضا با حداقل اون فضا سه شب بعدش صحبت کنید.انتظار اینه که اون فضایی که اون شب مطرح بود،اون فضا رو صحبت کنه اصلا فضای جلوتر رو بی خیال.‌

ببینید! محقق اینطور صحبت میکنه؛جلسه ی بعد میآد مینشینه میگه ؛بسم ا لله الرحمن الرحیم،(خلاصه دارم میگم)تحقیق عروج،تحقیق معراج پیامبر؛‌

معراج چیه؟اصلا فکر محقق نباید معراج باشه که،طرف دغدغه پیدا کرده،پس قبلش دغدغه اش میشه برای چی معراج؟برای اینکه من دغدغه دارم،اولش فضای محقق این بوده دیگه،من دغدغه ی اهل بیت(علیهم السلام)دارم،معراج (الان من خلاصه میگم شما برید این رو بازکنید)البته اون شب این رو در بحث باز کردیم ولی نگفتیم داریم این رو صحبت میکنیم.‌

معراج یعنی من دغدغه دارم؛ دغدغه ی اهل بیت(علیهم السلام). باید آیات اول سوره اسراء را در بحث معراج، بررسی کامل نمود.

معراج یعنی من دغدغه دارم؛ دغدغه ی اهل بیت(علیهم السلام).خدا یک پلی قرار داده،یک نردبانی قرار داده میگه میگه دغدغه ی اهل بیت داری،دغدغه ی نصرت اهل بیت داری؟دغدغه ی فضای اهل بیت داری؟از این نردبان بیا بالا، اینجا برای اهل بیت کار کن.این یعنی معراج.‌

میگی چرا معراج؟میگی برای دغدغه ی اهل بیت(علیهم السلام)،این میشه یک سرفصل.میری در روایات و آیات معراج، این رو در میآری.میبینی بمباران روایات میآن اینجا، سی چهل درصد روایات میان ذیل این عنوان، مستقیم میآن ذیل این قرار میگیرن.حالا غیر اینکه در اون روایت ممکنه بحثهای دیگری هم باشه ها!ولی میبینی این رو تایید میکنند و میان ذیل این قرار میگیرن.معراج برای اینه.‌

بعد اینجا خیلی بحث باز میشه اینکه برای چی معراج؟با دغدغه ی اهلبیت(علیهم السلام) شروع میشه بحث،همون شب رو هم نگاه کنیم خیلی بحث اینجا جلو رفت،یعنی با دغدغه ی اهل بیت(علیهم السلام)شروع میشه، حتی نگاه مصیبت های اهل بیت(علیهم السلام).یعنی حتی با این و همین جوری بالا،یعنی موضوعات دیگه شروع میشه،میآد خیلی جلو تا حتی ابزار های نصرت اهل بیت(علیهم السلام)یعنی تا اینجا موضوع جلو میآد تا اصلا آینده تا اصلا رقم زدن ماجراهای آینده،عوض کردن ماجراهای اهل بیت(علیهم السلام) در آینده،ماجرایی که قراره برای اهل بیت(علیهم السلام)جلو بره،اثر گذاری اونجا،ساختن اون فضا ها،یعنی میبینیم این فضا همین جوری جلو میآد،در آیات و روایات نگاه کنیم میبینیم این فضا همینجوری جلو میآد.این رو اومدی جلو، بعد میآی میگی چه طوری بریم معراج؟‌

بند بند این آیه مهمه«سبحان» چرا سبحان؟‌

«سبحان الذی اسری بعبده »چرا اسری بعبده ؟یه مقداری اون شب صحبت کردیم دیگه،سوال مطرح کردیم.‌

«لیلة»یه مقداری صحبت کردیم سوالی.‌

«من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی».‌

«الذی بارکنا حوله»اگر این تکه نبود این آیه قیمت نداشت،اگر این رو خدا نگه، چی میشه مگه؟چه اشکالی داره؟فرض کنیم این یه تکه نباشه،بعد که بررسی کردیم دیدیم اگر این یه تکه نباشه که این آیه قیمت نداره،اصل قضیه همین یه تکه است.«الذی بارکنا حوله».حالا نمیدونم چقدر بررسی کردید از اون شب.«لنریه من آیاتنا».‌

شما یک تاملی روی «حول» بکن،چون ما فارسی «حول» رو حول و حوش معنا میکنیم میگیم اطرافش،در صورتی که ما در آیات قرانواژه«اطراف» هم داریم.درسته؟آیا «حول» بمعنای اطرافه؟ «الذی بارکنا حوله» بمعنای پیرامونه؟یه ذره خوب دقت کنی، میبینی اینجوری نیست،میگی اشتباه ترجمه ای است خیلی سطحی به موضوع نگاه کردند.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است