نزول او در لیلۀ‌القدر به خاطر اینکه او را نمی‌توان شناخت
وقتی می خونی لیلۀ القدر یکی از اصلی ترین موضوعات در لیلۀ القدر یعنی انزال او در لیلۀ القدر یعنی او، اویی که در لیلۀ القدر هست، اوی بی نام و نشان، اوی بی اثر بدون رد پا، اویی که شما خوب نشناختیدش، اویی که شما خوب نشناختیدش، اگه می شناختیدش من می تونستم معرفی کنم به شما، چون نشناختیدش مطرح می کنم که هُوَ ، إِنَّا أَنزَلْنَاهُ ، او رو چگونه معرفیش کنم به شما، با چه وصفی او رو بگم، چه توضیحی در موردش بدم، او رو خوب ندیدید، نشناختید، نفهمیدید، او رو بردم در جایی به نام لیلۀ القدر، می خوای او رو ببینی برو در لیلۀ القدر، ملاقات با او در لیلۀ القدر دیدار با او در لیلۀ القدر،
پرداختن به موضوعاتی از جنس صحنه ملاقات با او، راه رسیدن به لیلۀ‌القدر که او در آنجا ساکن شده
برای اینکه بتونی بری در لیلۀ القدر بتونی بری اونجا که او رو ملاقات کنی راه گذاشتم یعنی خداوند راه گذاشته یه سری امور از جنس فضای دیدار با او، با این امورات همراه شو این امورات رو در وجود خودت بیار، او نیست ولی موضوعاتی از جنس او هست اون موضوعات رو در خودت نگه دار اگر او رو نمی بینی اگر توفیق نداری که او رو ببینی اگر در صحنه ی ملاقات با او نیستی موضوعاتی از جنس جایگاه جنس جایگاه ملاقات او وجود داره اون موضوعات رو فراموش نکن اون موضوعات رو در خودت نگه دار، حداقل یاد او رو با خودت نگه دار، یاد اویی که ولو ندیدیش ولو ملاقاتش نکردی، او رو یاد کن وآرزوی ملاقات او داشته باش.
به امید روزی که شب او فجر شود
او رفته یه جایی یه جایی در پنهانی، یه جایی در نهان، یک جایی در پس پرده، من به یاد اون جایی که تو هستی تلاش می کنم به سوی اونجایی که تو هستی سعی می کنم، بالاخره یک روزی میشه بالاخره یک روزی این پرده رو کنار میزنی و تو رو می بینم به یاد اون روز تلاش می کنم به یاد اون روز می مونم، بالاخره این شب برای ما هم فجری داره، بالاخره روزگار همین طور نمی مونه ما هم سعی می کنیم این شب رو بیایم جلو بیایم جلو آنقدر بیایم جلو تا تو رخ بنمایی و اونجا فجر ماست، ما به تو امیدوار هستیم ما به تو دل بستیم، آیا شود نیم نگاهی به ما کنی ما به تو تویی که نشناختیمت تویی که ندیدیمت تویی که اون قدر نشناختیمت که بتونیم تعریفت کنیم ولی به تو دل بستیم به تو وابسته هستیم، اصلاً دوست داریم همه ی موضوعات زندگی مون به تو وابسته باشه به تو بسته باشه، به تو وصل باشه،
شب تو برای ما بهتر از هر روزی است، شب تو برای ما سلام است
اما تو کجا هستی؟ چشمان ما تو رو نمی بینه شب هست شب؛ تو رو نمی بینیم، آنقدر تو رو نمی بینیم که انگار مثل شب شدی مثل لیله، هر چند که تو را نمی بینیم ولی دوست داریم که تو همین حال و هوا ساکن باشیم دوست داریم در همین لیل تو ساکن باشیم ندیدن تو و در انتظار دیدن تو بهتر از هر دیدن دیگریست، شب تو آرامش ماست چه برسه به روز تو چه برسه به طلوع تو، همین که می دونیم تو هستی ولی ما نمی‌بینیمت ولی همین که هستی آرامش ماست، شب تو بهتر از هر روزی هست، شب تو برای ما سلام هست روز تو چی هست؟ آیه ی قرآن هست شب تو برای ما سلام هست لیله ی تو برای ما سلام هست لیله تو از نگاه خدا سلام هست روز تو چیه؟ همین که باشی حس حضور تو باشه ولو تو رو نبینیم همین که گاهی مطمئن میشیم تو هستی ولو نمی بینیمت ولو ملاقاتت نمی کنیم این برای ما سلام هست این برای ما بهترین زندگی هست
حتی درایت شب تو، ابزار می‌خواهد چه برسد به روز تو؛ لیلۀ تو بهتر از همه‌ی عمر ماست
اگه تو فجر داشته باشی اگه تو طلوع کنی چی میشه؟ ما اصلاً نمی تونیم حسّش کنیم از درک ما خارج هست فهم و درایت شب تو از درک ما خارج هست ابزار می خواد اشیاء گرانقدری می خواد ما رو به فهم شب تو برسونه چه برسه به روز تو، شب تو از همه ی عمر ما بهتر هست، اون موقع هایی که حضور تو رو حس می کنم ولو تو رو نمی بینم ولو بدون دیدن، تو رو حس می کنم تو هستی از همه ی عمرم بهتر هست از هزار ماه برام بهتر هست تو باش ولو تو رو نبینم، ببین من این جوری هستم من اینقدر به تو وابسته هستم باورم این هست لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ شب تو از همه ی عمرم بهتر هست حس حضور تو ولو بدون دیدن تو از همه ی عمر من بهتر هست این باور من هست، بدون من این جوری هستم اگر تو طلوع کنی چه می شود، اگه تو پرده کنار بزنی چی می شود، تمام ملائکه و اَلرُّوح در تلاشند که حضور تو رو حس کنند ولو بدون دیدن تو، و این بهترین زندگی هست براشون، و این براشون سلام هست بهترین زندگی هست حس نزدیکی به تو، حس قرب به تو، حس حضور تو، حس لقاء تو ولو تو رو نبینیم این بهترین زندگی هست این سلام هست آیا میشه ما همین گونه زندگی کنیم؟ آیا میشه تمام عمرمون اینگونه باشه؟ آیا میشه همه ی عمر ما لیلۀ القدر باشه؟ آیا همیشه همه ی عمر ما حس حضور تو باشه؟ آیا میشه همه ی عمر ما حس لقاء تو باشه؟ آیا میشه هر جا پا می گذارم هر جا میرم به هر کاری دست می زنم به هر موضوعی می پردازم ببینم که تو هستی بگم که او هست؟ آیا میشه من رو به این حضور برسونی؟ آیا میشه هیچ وقت گُم ات نکنم؟
گام اول حرکت به سوی لیلۀ‌القدر حس حضور اوست
چقدر زیبا خداوند ما رو به او دعوت کرده، اول نگو که همش می خوام او رو ببینم ببینم ببینم، اول او رو حس کن حضور او رو حس کن، ولو به شکل لیله به شکل شب به شکل پوشیده، گام اول حرکت به سوی درایت و فهم لیله هست، حضور پوشیده ی او ولو او رو نمی بینی به این باور برسی او هست، با این باور زندگی کنی، همه ی زندگیت بشه این باور، همه ی زندگی بشه اینگونه، اینگونه که شدی بری به سمت فجر بری به سمت طلوع او.
