برای ورود به بهشت های بعدتر و عالی تر این قدر باید لطیف بشوند که از ابد عبور کنند ، ابد را پست سر بگذارند.
این که افراد (تا) ابد در این جا هستند ، اگه ابدا در این جا هستند پس کی در بهشت بعدی هستند؟ این قدر بایست لطیف بشوند که از ابد هم عبور بکنند ، اینجاش را دیگه کی میتونه بره ؟ تازه این اولین بهشت بعد از قیامته ، این قدر باید لطیف بشوند که از ابد عبور کنند ، ابد را پست سر بگذارند. ابد !
شما میگی از ازل تـــــــــــــا ابد !!! درسته ؟ ابد یعنی همیشه دیگه، اگه یه مفهوم بخواهیم بذاریم یعنی همیشه ، میگه این قدر لطیف بشوند که ابد را پشت سر بگذارند تازه میاند توی فضای بعدی ، بهشت بعدی. خیــــــــــــــــــلی سخته ، خیــــــــــــــــــــلی لطیفه ، این خیلی را که میگیم باید خیلی بکشید ها !
فضای بهشتهای بعد از ظهور به اواخرش که میرسه خیلی لطیف میشه ، خیلی سخت میشه ، اینقدر سخت میشه ، سخت میشه ، سخت میشه تا یه نقطه ای میرسه که دیگه کلا هیچ کس دیگه نمی تونه بره . «کل من علیها فان» همه نابود میشند ، یعنی دیگه نمی تونند ، قابلیت این فضا را ندارند ، «فیبقی وجه ربک » تازه این جا ببین بعد از بهشت های ظهور قبل از بهشت ملکوتی ، این جا تازه دیگه فرد باید وجه رب شده باشه . وجه رب خیلی بزرگه ، اینجا باید وجه رب شده باشه . حالا این جا این افراد همین مسیر را ادامه می دهند ، میروند در بهشت ها ی قیامتی . بعد همین مسیر را ادامه میدهند . یعنی شما بهشتهای قیامتی را فرض کنید چیه ؟ جوریه ؟ از وجه رب لطیف تره . میشه بهشتهای قیامتی . بعد بهشتهای بعد از قیامت ، اولین بهشت بعد از قیامت ، دیگه چند درجه از وجه رب لطیف تره . هر وقت وجه رب را تونستیم توضیح بدیم بفهمیم اون وقت دیگه میتونیم بریم بعدیهاش دیگه ، حالا تازه بهشت ظهور را بفهمیم میریم بعدی هاش .
ایمان به الله و تبعیت از رسل مسیر ورود به بهشتهاست یعنی این فرد قابلیت ورود به بهشت بعد از ظهور را پیدا میکنه .
الان توی دنیا خدا میگه که «و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنة عرضها السماوات و الارض » ، «سابقوا الی مغفره من ربکم و جنة عرضها کعرض السماء و الارض » خب این یعنی چی ؟ یعنی توی دنیا بجنبید حالا فضاش را هم توضیح میده ، میگه «اعدت للمتقین» فضا، فضای تقواست ، فضا، فضای تبعیت از رسل ، ایمان به الله ، این دو نوع ، ایمان به الله و تبعیت از رسل مسیر ورود به بهشتهاست یعنی این فرد قابلیت ورود به بهشت بعد از ظهور را پیدا میکنه .
حنیفیت یک گام جلوتر از تبعیت و یک گام قبل از وجه رب شدنه . باید دنبال حنیفیت باشیم
تبعیت از رسل !! هم تبعیت از رسل را بفهمیم ، خیلی لطیفه فضا . یعنی میگیم که چه خبر ؟ میگی میلم اینه . میلت چرا اینه ؟ میل ابراهیم (علیه السلام) اینه . یعنی فضای تبعیتی بهشتهای قبل از ظهور ، فضای حنیفیتی . خب چرا حنیفیت ؟ چرا حنیفیت قبل از بهشتهای ظهور ؟ چرا به مب گند حنیف باشد ؟ چون میگند از الا چرا میخواهی با نمره ی 10 بری توی بهشت ظهور ؟ از الان با نمره ی بیست برو توی بهشت ظهور که اونجا هم بتونی توی اوج حرکت کنی . کسی که فقط بهشت ظهور را نگاه میکنه به مطالبی نگاه میکنه که خیلی درشته ، اینها خیلی درشته، میگه خب شما فقط به اینها نگاه میکنی . میگی این دو تا کتاب را میخونم قبولم . خب این دو تا کتاب را میخونی الان فرصت زیاد داری ، این دو تا کتاب را بخونی این را قبول میشی ولی بعدش یه آزمون بزرگتریه ، شما از الان این دو تا کتاب را می خونی، سه تا کتاب دیگه هم بخون که بعدا آزمون داری . اونجا راحتتر باشی ، نه این که راحت تر باشی راحتتر نیستی ، اونجا یه ذره اطمینانت بیشتر باشه برای این که امیدت بیشتر باشه برای این که بتونی حرکت کنی . این نعمته ها ، لذا باید قدر محبت بدونیم ، قدر نعمت بدونیم که خدا به ما می فرماد که یعنی به ما این جوری یاد دادند به ما این را یاد دادند که شما دنبال حنیفیت باشید .
میگیم خب چرا دنبال حنیفیت باشیم ؟ بیایم دنبال تبعیت باشیم قرآن میگه دیگه ، میگه که با تبعیت از رسل میری بهشت بعدی . حالا شما چرا میگی من دنبال حنیفیت باشم ؟ هر جور دوست داری ولی شما حنیف باش . من رفیقتم میگم که شما دنبال حنیفیت باش . چرا ؟ میگه خب الان دنبال تبعیت باشی میای توی بهشت ظهور میبینی باز مثل همین جا میبینی که سرت بی کلاه شده ، از دوباره عقبی . خب! بابا ابراهیم (علیه السلام) سالها قبل نگاه کرد گفت که حنیفیت بهتره. رفت یه فضا بالاتر از تبعیت . چرا حنیفیت بهتره ؟ حنیفیت یک گام قبل از وجه رب شدنه .
در تبعیت هنوز دوئیت وجود دارد؛ شما هستی و امام ع و شما از امام ع تبعیت می کنی، اما در حنیفیت دو ئیت نیست
توی تبعیت دو تاست اوست و او . او از او تبعیت میکنه . حنیفیت دو تا نیست . نزدیک به یکی شدنه ، دو تا نیست ، این همونه . تبعیت دو تاست ، میگه که خب او هست ؟ رسولی هست ؟ امام (علیه السلام) هست ؟ منم هستم . من از او تبعیت میکنم . از خواستش از میلش ، منم هستم او هم هست . بدلیل این تبعیت خیلی به او نزدیک میشم ، این قدر نزدیک میشم که امام (علیه السلام) میگه که «فانه منی» او جزئی از منه . او جزو مایملک منه . ولی او «انه منی» . توی حنیفیت دیگه «انه منی» نیست . دو تا نیست .
برای کجا ؟ برای فضای بهشت های ظهور ، همین دار السلام که بعد از ظهوره . تا کی ؟ تا بهشت ملکوتی . چی بشه ؟ وجه رب بشه . وجه رب یعنی چی ؟ نمی دونم .
نگاه میکنی توی وجه رب یک وجهش چیه ؟ بنده ی خدا ،بنده ی خدا نیست دیگه . چیه خداست ؟ وجه خداست ، نگاه خداست ، بیان خداست ، کلام خداست .
میدان مسابقه ی بعد از ظهور میدان بزرگتر و حساس تریه نسبت به میدان ظهور
میدان مسابقه ی بعد از ظهور میدان بزرگتر و حساس تریه . مثل مثلا بچه های ابتدایی وارد مقطع بعدی میشند . مثال الکی . یعنی مثلا سخت تر میشه یه خورده حساس تر میشه ، درسها مهم تر میشه .
ما بریم بهشت دیگه حله ، این جوری فکر میکنیم دیگه ، ما بریم بهشت ظهور اصلا گیر همین جاست ، ما اگه بریم اونجا حله . نه . نه! بابا باور کن بریم اونجا حله ، امام (علیه السلام) هست، بهشته دیگه ، مگه همین جوریه نمیگیم؟ بهشت دیگه، اونجا که دیگه آدم میشیم. شما ما را ببرین بهشت، ما بریم بهشت، آدم میشیم . می فرماند که دیگه آخرش آدم (حضرت آدم (علیه السلام) میشی دیگه . مگه توی بهشت نبود ؟ بود . فضا لطیف تر میشه و رفتارها دقیق تر و لطیف تره . اون جا هم بری ممکنه تازه هبوط کنی .
چرا خداوند این همه از معارف در قرآن صحبت میکنه؟ برای این که یاد بگیرم درست و دقیق همراه باشیم و الا ضعف داره همراهیمون .
خب! حالا چرا پس خدا در قرآن یا اهل بیت (علیهم السلام) در روایات این فضا را تبیین میکنند ؟ چرا مثلا این همه از این فضاها صحبت میکنند یک کلمه با اهل بیت (علیهم السلام) باشید . چرا تبیین میکنند ؟ چرا این همه آیات ؟ چرا این همه روایات از خود اهل بیت (علیهم السلام) ؟ چرا ؟ برای این که بفهمیم چه جوری با اهل بیت همراه بشیم ، این مهمه . یکی از علتهای اصلیش اینه ، بفهمیم که چه جوری با اهل بیت (علیهم السلام) باشیم . چه جوری همراهی کنیم . اگه این را خوب نفهمیم ممکنه درست همراهی نکنیم . میل ما به همراهی باشه دوست داشته باشیم همراهی کنیم ولی درست همراهی نکنیم . مثلا در دنیا هم یه مصداقش وجود داره . در دنیا میشه چی ؟ میشه محبت و مودت . این در دنیاست . محبت داشته باشی به اهل بیت (علیهم السلام) ولی مودت نداشته باشی . خیلی محبت داری، خیلی دوست داری اهل بیت (علیهم السلام) را . اصلا براشون گریه میکنی برای اهل بیت (علیهم السلام) اصلا قلبت داره کنده میشه ولی اهل بیت (علیهم السلام) نگاه میکنند میگند که مودت نداری .
حالا پس چرا معارف ؟ چرا خدا این همه از معارف در قرآن صحبت میکنه؟ از موضوعات معارفی صحبت میکنه ؟ چرا این همه میگه که به اینها ایمان داشته باشید ؟ به این ها بپردازید ؟ برای چی ؟ برای این که یاد بگیرم درست و دقیق همراه باشیم و الا ضعف داره همراهیمون . قیمتش هم به همینه ها، که این فضاها را بدونی ولی برات جلب توجه نکنه . رفتارهاش برات حلب توجه کنه . به بهشت بپردازی نه به دلیل این که ، آخ جون چه بخور بخوری .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
به بهشت بپردازیم برای گرفتن رفتارهای صحیح .
به بهشت بپردازیم ، به بهشت نگاه کنیم در بهشت قرار بگیریم، فضای خوردن هم فراهم باشه، فضای متمتع شدن از بهشت فراهم باشه ولی قیمتش اینه که دغدغت این نباشه . گیر این فضا نیفتی ، این فضا دورت نزنه . از این فضا دنبال گرفتن رفتارهای صحیح باشی .
به فرد خدا میگه فلانی می خواهی بری بهشت ؟ ، میخواهی بری بهشت ؟ نه نمی خواهم . خب اشتباه میکنی نمیخوای . میخواهی بری بهشت ؟ میگه بله ، مسیر بسوی بهشته . برای چی ؟ برای گرفتن رفتارهای صحیح .
توی ماجرای آدم (علیه السلام) ببینید ، همین جوریه . آدم (علیه السلام) میخواهی بری بهشت ؟ بله . خب برو . میرم . در گرفتن رفتار صحیح ضعف نشون میده ، خدا برخورد میکنه . چرا برخورد میکنه ؟ چون از خوبان هست . میگه اصلا بهشت برای گرفتن رفتارهای صحیحه . اگه توی این فضا نباشی از بهشت میری بیرون . اون موقع هم از بهشت ظهور میندازند بیرون ؟ بله . کی میندازند بیرون ؟ بهشت ظهور هم درجات داره و آرزوی شما اینه که یک بار نزدیک تر به امام (علیه السلام) قرار بگیری و قرار نمیگیری . بعد دیگه چشم بهم بزنی میگند که دیگه یواش یواش داره فضا میره به سمت بهشت ملکوتی «کل من علیها فان». نه ؟
خدا به ما چقدر محبت کرده ، از الان به ما میگه که دیدت را ببر کجا قرار بده ؟ میگه دیدت را ببره به سمت بهشتهای بعد از قیامت و بعد نوع رفتارهات را میگه که مثلا منظرت باید باشه ، از کدوم زاویه باید نگاه کنی ، چی باید برداشت کنی ، چه رفتاری را باید بگیری . از الان اون جا را معیار قرار بده . برای صد تلاش کن ، سعیت برای صد باشه . چون که صد آمد نود هم پیش ماست . برای صد تلاش کن به یک میرسی . دقت میکنید ؟
چشممون به سعی باشه نه محصول مانند هاجر س. «لسعیها راضیه» یعنی؛ از سعیشون راضیند نه از محصولشون
دوستان کسی مطلبی دارند ؟
رفتار هاجر (سلام الله علیها) این نبود ، این بود و نبود . رفتار هاجر (سلام الله علیها) این نبود چه برسه به رفتار مادر (سلام الله علیها) . درسته همین بوده ؟ همین بوده ؟ من میخواهم بدونم که این رفتار منطبق هست با رفتار هاجر (سلام الله علیها) .
هاجر (سلام الله علیها) منتظر این کمک نبود . این رفتار نبود که حالا انشاء الله ده بار دویدم یه چیزی باید در بیاد دیگه . از جانب امام (علیه السلام) یه چیزی باید برسه . دیگه ده بار دویدم . اگه این بود که این نمیشد که شما بگی اگه لازم بود یک عمر میدویم .اگر امام (علیه السلام) محبت نکرده بود یک عمر میدویم . دقت میکنید . من ده بار میدوم ، بیست بار ، سی بار ، دو هفته ، بالاخره امام (علیه السلام) یه چیزی بده دیگه ، نتیجه باید یه چیزی در بیاد
. چرا این رفتار ؟ چون چشممون به محصوله . چشممون به سعی نیست . اون رفتار چشمش به سعیه ، فقط سعی را میفهمه .
خداوند توی آیات قرآن می فرماد که «لسعیها راضیه» از سعیشون راضیند نه از محصولشون ، نه از محصولی که بدست اومده . به سعی نگاه میکنند میگند که این سعیه چه جالب بود . میگند که محصولش چی شد؟! چه میدونم که محصولش چی شد ، چکار به محصول دارم ؟ محصول چیه ؟ این سعی را نگاه کن و کیف کن . در قلبشون این جوری هستند .
رفتار هاجر س باب ورود به رفتارهای فاطمی س
بیاید تمرین کنید رفتار هاجر (سلام الله علیها) را که حالا انشاء الله خدا آرام آرام ما را ببره به سمت رفتارهای فاطمی (سلام الله علیها)، این باب ورود باشه .
دوستان اگه کسی مطلب خاصی نداره جلسه را خاتمه بدیم .