بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیِمِ

تسبیح یعنی کمال انقطاع در حرکت اِلی الله

تنزیه و حرکت دو بخش اصلی در مفهوم تسبیح

معنای تسبیح چند بخش دارد، یک معنا در تسبیح، یک مرحله در تسبیح یعنی تنزیه. مرحله دیگر در تسبیح یعنی حرکت. تسبیح یعنی اجماع این بخشها. هر کدام از اینها به تنهایی تسبیح نیستند، تسبیح محقق نشده. اگه شما همه چیز رو از خودت ببری، تنزیه کنی ولی در مقام حرکت الی الله نباشی شما تسبیح گو نیستی، شما تسبیح کن نیستی. یک کسی از هیچکس نصرتی نمیخواد، از همه آدم ها بریده، نه به معنای اینکه حرکت الی الله داره بریده، فقط بریده، این تسبیح کننده نیست. اونی که بریده از همه چیز، الی الله این میشه تسبیح گو، میشه تسبیح کن، یعنی مسبّح. تسبیح یعنی بِبُر، قطع کن و برو الی الله. تسبیح یعنی بِبُر از همه چیز برای ذاهب بودن الی الله. لذا ابراهیم علیه السلام می فرمایند إِنِّي ذاهِبٌ‌ إِلى‌ رَبِّي‌[الصافات37: 99] کجاست؟ اون موقعی که دارند می اندازند تو آتش، اون موقعی که بحث آتش براشون مطرح است. او چه رفتاری داره؟ از همه چیز بریده. او به عنوان یک انسان مأیوس نبریده، به عنوان یک انسان افسرده از همه چیز نبریده، از همه چیزی بریده در حرکت الی الله، این میشه تسبیح. فلانی افسرده است از همه چیز بریده. هیچ توجهی به این که یه کسی بیاد کمکش کنه یه کسی در امورش دخالت داشته باشه، تلاشی برای موضوعاتی بکنه اینا رو نداره. حتی دیگری هم میاد دستی بهش برسونه میگه من نمیخوام. این نمیخوام به خاطر افسردگی اش هست، نه به خاطر تسبیح. یا به خاطر منیَّتِش است، به خاطر تکبرش است، به خاطر صفات رذیله اش است. اگر در حرکت الی الله دیگری را وارد نکنی. الی الله شیئی رو وارد نکنی. به خاطر حرکت الی الله، به خاطر اتصال به الله، میشه تسبیح.

« الهی هب لی کمال الانقطاع الیک »، اوج تسبیح. اوج تنزیه در تسبیح. کمال انقطاع الیک، الی الله. اوج بریدن ها الی الله. این اوج بریدن ها میشه تحقق اوج تنزیه و کمال تنزیه در فرد. کمال تنزیهی که در تسبیح نمره صحیح میگیره، ذیل تسبیح قلمداد میشه. چگونه ذیل تسبیح قلمداد میشه؟ به خاطر اون واژه الیک. به خاطر واژه الی الله. کمال انقطاع اگر الی الله نباشه تنزیه تسبیحی نیست.