امام حسین ع
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیِمِ
ضرورت داشتن قلب سلیم در زندگی
ساکن شدن در یک موقعیت از عالم، با الگو قرار دادن حضرت ابراهیم ع
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. هر کسی در زندگی آرزویی داره، آمالی داره، توجهی داره، مقصدی داره، خواسته ای داره، میلی داره. خواسته هایی داره که دوست داره به آنها برسه. فضاهایی را دوست داره که می خواد در آنها قرار داشته باشه. ما به خودمون نگاه کنیم، کجا برامون پر رنگه؟ کجا برامون مهمه؟ اگه بشه من یه روزی در چنین موقعیتی اجتماعی باشم اگه بشه یه روزی در چنین موقعیت سیاسی باشم اگه بشه یک روز من در چنین موقعیت اقتصادی باشم، از این جور حرفها. عموم مون گرفتار اینجور حرفها هستیم. نگاه مون کجا باشه؟ بیایم مثل ابراهیم علیه السلام باشیم. نگاهش کجاست؟ ماجرای امام حسین علیه السلام. از اون لحظه بیرون نمیاد. یه توجه عمیق کرد به این فضا دیگه از این فضا بیرون نمیاد همه زندگیش بعد از اون بر مدار اون فضاست، به خاطر اون موقعیت هست. یه بار رفت تا مثال عرض میکنیم، مثلا رفت تا روز عاشورا. رفت تا ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام، دیگه از اونجا بیرون نمیاد. ما هم به چنین فضایی توجه کنیم. بریم یه بار تا شب عاشورا. بریم اونجا و بمونیم دیگه بیرون نیایم. یک موقعیت در عالم بشه نخ تسبیح زندگی ما. همه موضوعات زندگی مون از این پس بر مدار اون بچرخه. از اونجا دیگه بیرون نیایم. همه چیز را در زندگیمون بچینیم برای اون فضا.
پرداختن به ماجرای امام حسین ع، برای داشتن قلب سلیم
فلانی خواسته ات چی هست؟ فلانی خواسته تو چی هست؟ می فرمایی شب عاشورا. خواسته من شب عاشوراست. خواسته من ظهر عاشوراست. من حاضرم، یعنی فلانی اینجوری پاسخ بده، بگه من حاضرم همه داشته هام رو بدم، همه آرزو هام رو بدم، یک شب برم در شب عاشورا. همه زندگیم بشه همون یه شب. برم اونجا. من هم اونجا باشم. تا چه چیزی را بگذاریم مقصد زندگی؟ تا میل مون به چه چیزی باشه؟ با این مطلب قلبمون رو چک کنیم. اگه قلبمون نمیره اونجا، اگه قلبمون آنجا ساکن نمیشه، قلب ما مریضه. ما قلب سلیم نداریم. قلب ما عیب داره، قلب ما مشکل داره. چرا حضور در کنار امام حسین علیه السلام و رفتن از دنیا در کنار امام حسین علیه السلام، برای من ، اوج خواسته من نیست؟ چرا گاهی بهش توجه می کنم، گاهی این موضوع در من افول میکنه، گاهی فراموش می کنم؟ چرا زندگیم رو بر مدار این نمیچینم؟ چرا؟ به خاطر مشکل قلبیم. با فکر به این موضوع با توجه به این موضوع که من می خوام در کنار امام حسین علیه السلام باشم و با او و در کنار او از دنیا بروم، قلبمون رو بیاریم تو مدار. حداقل خودمون ضعف قلبمون رو بفهمیم. به قلبمون نهیب بزنیم. اینجاش رو با عقلمون فکر کنیم ها. با عقلمون به دلمون نهیب بزنیم. ای دل، ای قلب تو باید سلیم باشی. تو باید یه شکلی باشی که وقتی توجه کردی به ماجرای امام حسین علیه السلام دیگه از اونجا در نیایی. همه زندگی من بر مدار آنجا شکل بگیره. برخی از شهدای ما این گونه بودند. همین شهدای بعد از انقلاب. تمام زندگیشون این جوری شکل گرفت. اوج خواسته شون حسینی شدن بود. خواسته ای غیر از این نداشتند. دعایی غیر از این نداشتند. مثل سردار شهید قاسم سلیمانی یکی از این افراد است. زندگی بر اون مدار شکل گرفته. همه توجهش اونجاست. خب ما برای رسیدن به این فضا یه کم مشکل قلبی داریم. با توجه فکری به این فضا قلبمون رو متنبه کنیم. قلبمون رو بیاریم در مدار. دلمون رو رها نکنیم. خداوند متعال عقل داده برای چی؟ عقل داده برای اینکه شما قلبت رو محافظت کنی. ببینید عقل و قلب دو مسیر جدا نیستند. عقل، تفکر، کمک کار قلب است، محافظ قلب است. انشالله خدا توفیق بده اینجوری باشیم.
داشتنِ قلب سلیم محورِ عبادات و اعمال صالح
آن چیز که مهمه در قدم اول شیعه گی، قلب سلیم هست. قلب سلیم اول راه رشد نیست، اول راه شیعه گی است. معارف می خوانیم، علم یاد میگیریم، کارهای خوب انجام میدیم و هزاران کار مثبت دیگر، همه اینها برای اینه که تو درمحضر رب یک قلب سلیم ببری. فلانی رفتاری انجام میده ممکنه نماز هم بسیار بخونه ممکنه رفتارهای به ظاهر دینی و مثبت زیاد داشته باشه قرآن بخونه ولی خداوند متعال می فرماید في قُلُوبِهِمْ مَرَض[البقره2: 10] در قلبش مرض هست. این فردی که في قُلُوبِهِمْ مَرَض، قلب سلیم نیست. به این موضوع باید توجه کنیم. آقا من خیلی قرآن می خونم خیلی معارف میخونم خیلی نماز میخونم، خب قلبت سلیم هست؟ این ها رو میخونی یه جوری مدیریت کردی که قلب تو بیاد بشه قلب سلیم؟ آقا من اصلا تفسیر قرآن می کنم. خب باشه قلبت مریض است. مفسر قرآنی قلبت مریض است. آیات قرآن رو میخونی قلبت مریض است. آیه ابتدایی سوره آل عمران در مورد آیات محکم و متشابه می فرماید اون هایی که در قلوبشون زیغ هست، دنبال آیات متشابه می روند. از این چند تا مطلب برداشت میشه یکی اینکه اونا افرادی هستند که دنبال آیات هستند. یعنی تو قرآن هستند. قرآن می خونند، قرآن مطرح میکنند، تفسیر قرآن میکنند ولی مشکلشون قلب شون هست. فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ[آل عمران3: 7] . مشکل قلب شون هست.
داشتنِ یک شاخص، یک علامت هدایتگر، برای داشتن قلب سلیم
قلبمون رو میزون کنیم. برای میزون شدن قلبمون یک شاخص، یک علامت، قرار بدیم. یک هدایت قرار بدیم. یک علامتی که درش هدایت هست، قرار بدیم. چه علامتی که قلب ما رو میزون میکنه با خودش. یه نجم قرار بدیم که قلب ما را هدایت میکنه با خودش و به سمت خودش. یکی از بهترین این نجوم، نجم هدایت ماجرای امام حسین علیه السلام هست. قلبمون رو میزون کنیم با اون نجم. در لحظات مختلف به خودمون توجه کنیم، عقلمون را به کار بگیریم، مغزمون رو فکرمون رو به کار بگیریم، بگیم من الان در این موقعیت هستم، در این کار، در این شرایط و در این فضا، در این جمع، آیا الان اونجا در کنار اون نجم بودن مهمترین اولویت قلب من و دل من هست یا نه؟ خودت که می فهمی. الان قلب و دل من به اونجا وصل تر هست یا نه؟ اینو دیگه خودمون می فهمیم. یک ماه مبارک، ماه مبارک رمضان هست معارف بخونیم، قران بخونیم و کارهای دیگه مدنظر بوده انجام بدیم، یه چیزی برامون مهم باشه، من باید به محضر رب قلب سلیم ببرم. خدایا خودت در قران گفتی یه کسایی هستند قرآن می خوانند و قلبشون میزون نیست. یه کسانی هستند نماز میخوانند قلب شون میزون نیست. من می خوام قلبم میزون باشه، قلبم سلیم باشه.