بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیِمِ

هدایت به صراط مستقیم

عطای نعمت ها قبل از صراط

در سوره حمد مطرح است که اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين[الفاتحه1: 7 ] . هدایت به سمت صراط مستقیم، هدایت به صراط مستقیم، صراط کسانی که به آنها نعمت دادی از قبل. اینجور معنا کنیم، توجه کنید، صراط کسانی که به آنها نعمت دادی از قبل. قبل از صراط، قبل از اینکه به صراط برسند بهشون نعمت دادی. نعمات بر صراط نیست، نعمات قبل از صراط است. جایگاه صراط رو می‌خواهیم پیدا کنیم کجاست، نعمات قبل از صراط است. یعنی خداوند متعال قبل از صراط نعمت‌ها را عطا می کنه.

هدایت به صراط بعد از اتمام نعمت

بعد از نعمت ها، بحث هدایت به صراط مطرح است. این بحث را در جای دیگه داریم مثل آیه ۲ سوره فتح، خداوند می فرماید که، لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا [الفتح48: 2] . اول بحث غفران مطرح هست بعد از غفران بحث اتمام نعمت مطرح است. بعد از اتمام نعمت بر رسول الله صلی الله علیه وسلم بحث هدایت به صراط مستقیم مطرح است. یعنی اگر قرآن گفت فلانی بر صراط مستقیم قرار گرفته یا قبلش گفت فلانی به صراط مستقیم هدایت شده یعنی قبلش نعمت بر او تمام شده. اتمام نعمت صورت گرفته. بر او نعمات خدا جاری شده و او به صراط هدایت شده. در سوره حمد که می فرماید اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ... [الفاتحه1: 7] یعنی در صراط مستقیم چه کسانی قرار می گیرند؟ کسانی که قبلش خداوند متعال بر آنها نعمت جاری می کنه. به اونها نعمات می ده. بر آنها اتمام نعمت می‌کنه، بعد آنها را هدایت میکنه به صراط. در سوره حمد شما می خواهید که خدایا ما را به صراط، به اون صراط هدایت کن. صراط اون کسانی که قبلش به آنها نعمت دادی و اونها رو هدایت کردی به اون صراط، ما را به اون صراط هدایت کن.

نعمات جاری شده بر حضرت ابراهیم ع قبل از ورود به صراط

یک چنین آیه ای را باز در مورد ابراهیم علیه السلام داریم در سوره نحل، در آیه ۱۲۱ خداوند متعال می فرماد، شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ[النحل16: 121 ] . این آیه در مورد ابراهیم علیه السلام است. در آیه قبل خداوند متعال می فرماید که، إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كاَنَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِيفًا وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِين. شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ [النحل16: 121-120] ابراهیم ع اینگونه بود. چگونه؟ امت قانت بود لِلَّه حنیفانه. ابراهیم علیه السلام اینونه بود. دیگه چی بود؟ حَنِيفًا وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِين[النحل16: 121] . لحظه ای جزء مشرکین نبود. هیچ زمانی در لحظه ای از عمرش مشرک نبود. در هیچ زمانی شرک نورزید. هیچ درجه ای از شرک رو نداشت. شرک در صفات خدا نداشت. شرک در قبال افعال خدا نداشت. یعنی یک موحد کامل بود. توحید در ذات و صفات، توحید عملی، توحید فعلی، همه اینها رو داشت. لحظه ‌ای خارج از این نبود. خداوند متعال بر او نعمات زیادی جاری کرده بود و به خاطر این نعمات، او شاکر بود. بعد از این خداوند متعال او را اجتبی کرد. یک چنین آدمی رو اجتبی کرد و هدایت کرد الی صراط مستقیم. آقا صراط مستقیم جاش کجاست؟ هدایت به صراط مستقیم رو ببینیم جاش کجاست، خیلی بالاست. خیلی عظیمه.

سورهی حمد و هدایت به صراط مستقیم:

در سوره حمد هم همینطور است. وقتی اون سه آیه اول که مطرح است بستر معارف، بستر توحید، الحمد لله، یعنی توحید. اوج توحید، کمال توحید در الحمدلله رب العالمین هست. توحید در ذات، توحید در صفات، توحید در افعال. این که شما بگید که همه حمدها ِلله است، اوج نگاه توحیدی است به خداوند متعال، الحمدلله رب العالمین الرحمن. الرحمن الرحیم .مالک یوم الدین [الفاتحه1: 4-2 ] . ایمان به خدا در این سه آیه وجود داره. توحید در قبال خداوند متعال وجود داره. ایمان به عظمت عالم و خداوند متعال وجود داره. ایمان به آخرت وجود داره. بعد از این پایه معرفتی و ایمانی مطرح است که ایاک نعبد. فقط تو رو عبادت میکنیم، فقط عبد تو هستیم و ایاک نستعین و فقط از تو استعانت داریم. فقط از تو یاری داریم. هیچ اتفاقی برای ما نمی افته. هیچ چیزی برای ما جابجا نمیشه. هیچ اتفاق مثبتی در زندگی ما نمی افته الا اینکه فقط ما از تو کمک می خوایم و فقط تو انجام میدی. این یه اتفاق بزرگه. چنین آدمی درخواست میکنه که اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم [الفاتحه1: 6] . ما رو به سوی صراط مستقیم هدایت کن. ما را به سوی صراط مستقیم هدایت کن. جایگاه صراط خیلی بالا هست و عظمت این هدایت بالاست. این هدایت اینجا عظیمه. این هدایت بزرگه. این هدایت فقط یک حرف نیست. حرف به معنای حرف هایی که ما میزنیم. این هدایت یک اتفاق بزرگه.

جایگاه عظیمِ هدایت به صراط مستقیم :

چگونه باید این هدایت بزرگ اتفاق بیفته؟ در این فاصله ی اینقدر انسان خوب بودن تا هدایت به صراط چه چیزی کم هست که باید اتفاق بیفته که این هدایت اتفاق بیافته که این هدایت بشه؟ اصلا ما چی میخوایم میگیم ما را هدایت کن؟ یعنی برای ما کتاب خدا بفرست؟ برای ما کتاب بفرست؟ برای ما آیه بفرست؟ خب ما با همین کتاب خدا مشرک نمیشیم، موحد میشیم، معرفت به خدا پیدا میکنیم، ایمان به آخرت پیدا میکنیم، با همین کتاب خدا عبادت خدا می کنیم، با همین کتاب خدا اهل توحید عملی میشیم، استعانت از خدا داریم. چی این وسط کم هست؟ وقتی میگیم اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم [الفاتحه1: 6] یعنی چه کار بکن؟ الان این وسط چی کم هست؟ بله ماجرای هدایت به صراط مستقیم، ماجرای بزرگی هست. در ماجرای ابراهیم علیه السلام هم همینطور هست. ابراهیم با این تراز بالا، ابراهیم موحد غیر مشرک شاکر به نعمتهای خدا، کسی که خدا به او نعمت داده و او شکرگزار نعمت هاست. خداوند او را اجتبی میکنه و هدایت میکنه به سوی صراط مستقیم. این وسط چه اتفاقی باید بیفته؟ چی کم هست؟ چه ماجرایی اینجا اتفاق افتاده؟ بین این انسان تراز بالا بودن، که هم در سوره حمد مطرح است، یعنی شما قبل از هدایت به صراط مستقیم میبینید که انسانی که قراره هدایت بشه به صراط مستقیم یا طلب هدایت کنه به صراط مستقیم، یه انسان تراز بالایی است. یک انسان عامل به کتاب خداست. یک انسان با معرفت، با ایمان. یک انسان اهل عمل، اهل عبادت. یک انسان عبد، عبد تمام خدا. یه چنین انسانی هم در سوره حمد این گونه مطرح هست هم در سوره فتح که بحث سید ما رسول الله صلوات الله علیه مطرح هست اینگونه هست، بحث غفران، بحث اتمام نعمت و سپس بحث هدایت به صراط مستقیم و هم در سوره نحل که ماجرای ابراهیم علیه السلام مطرح هست، اینگونه هست. یک انسان تراز بالا، در اون تراز بحث هدایت به صراط مستقیم مطرح هست. صحبت اینه، اینجا چی نیست؟ چگونه باید این هدایت انجام بشه؟ چه اتفاقی باید بیفتد؟ هدایت به صراط مستقیم، عبد بودن، نیست. هدایت به صراط مستقیم نعمت هایی خدا رو داشتن، نیست. شما در کمال توحید و بهره مندی از نعمت های خدا و عبد بودن خدا، باید اینجا آغاز کنی هدایت به صراط مستقیم رو.